۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

امام صادق(ع) و نقش دانش و بينش در ارزش عمل


امام صادق (ع) مي‌فرمايد:
«العامل علي غير بصيرة كالسائر علي غير طريق، فلا تزيده سرعة السير الا بعدا؛ كسي كه بدون بينش عمل مي‌كند مانند كسي است كه در بيراهه راه مي‌پيمايد. چنين كسي هر چه سرعتر راه بپيمايد از مقصد بيشتر دور مي‌شود» (تحف             العقول، كوتاه سخنان امام صادق"ع").
اين سخن را پيامبر  خدا (ص) به گونه‌اي اندكي متفاوت بيان مي‌فرمايد: «من عمل علي غير علم كان ما يفسد اكثر مما يصلح؛ هر كس بدون علم عمل كند، آنچه خراب مي‌كند بيش از آن چيزي است كه درست مي‌كند» (همان، كوتاه سخنان پيامبر"ص").
از اين دو حديث برمي‌آيد كه بينش و دانش نقش بسيار مهمي در ارزش عمل دارد. در حديث اول بر اين تأكيد مي‌شود كه كسي كه بدون بينش و روشن‌بيني عمل مي‌كند، در واقع هر چه بيشتر تلاش مي‌كند از مقصد دورتر مي‌شود. در واقع عمل بدون بينش به جاي اينكه انسان را به هدف نزديك كند از آن دور مي‌كند. در حديث دوم  همين مطلب به شكل ديگر بيان شده است. كار و تلاش بدون دانش به جاي سازندگي تخريب مي‌كند و از بين مي‌برد.
از روايات اسلامي بر مي‌آيد كه سه عامل ارزش يك عمل را تعيين مي‌كنند. در واقع يك مثلث داريم كه تا هر سه ضلع آن كامل نباشد عمل ارزشمند نمي‌گردد، بلكه ممكن است ارزش منفي داشته باشد. اين سه ضلع عبارتند از هزينه، نيت و بينش. از يك سو ارزش عمل به ميزان هزينه‌اي است كه براي آن پرداخت مي‌شود. پيامبر خدا(ص) مي‌فرمايد: «برترين كارها دشوارترين آنهاست» (بحار الانوار، ج70، ص191). پس ميزان ارزش هر كار به اندازه‌اي است كه براي شخص سختي ايجاد مي‌كند. هزينه‌اي كه فرد براي يك عمل مي‌پردازد و سختي‌هايي كه براي او به دنبال دارد صورت‌هاي مختلفي دارد. صورت ساده آن اين است كه اين عمل اندكي از وقت انسان را مي‌گيرد و اندكي خستگي بدني براي او در پي دارد. اما اين هزينه ممكن است بسيار بيش از اين مقدار گردد و وقت بسيار زياد و خستگي بسيار زياد و اتلاف مال و آبرو و حتي جان را در پي داشته باشد.
سخن پيامبر (ص) اين است كه ميزان ارزش يك فعل به مقدار هزينه‌اي است كه براي آن پرداخت مي‌شود. يك عمل كم هزينه قطعا ارزش و پاداش كم‌تري دارد تا يك عمل بسيار پر هزينه.گذاشتن وقت زياد و خستگي فراوان از اين جهت ارزش دارند كه هزينه عمل صالح و درست هستند و البته هزينه‌هاي سخت‌تري نيز مي‌تواند براي يك عمل ارزشمند وجود داشته باشد. اصلي ترين يا يكي از اصلي‌ترين عواملي كه مانع حق‌پرستي انسان‌ها مي‌شود هزينه حق‌پرستي است كه چه بسا بسيار سنگين است و جايگاه انسان‌ها به آمادگي آنان براي هزينه دادن بستگي دارد.
پرداخت مبلغ معيني در راه خير براي كسي كه تنها همان مقدار مال دارد و كسي كه زياد دارد و كسي كه خودش نياز به آن دارد و كسي كه نياز ندارد و كسي كه بايد مسير طولاني براي پرداخت آن بپيمايد و كسي كه نبايد چنين كند و كسي كه اين پرداخت ممكن است خطرات ديگري هم براي او داشته باشد و كسي كه چنين نيست، و ... از نظر ارزش بسيار متفاوت است. پس ميزان ارزش يك عمل رابطه تنگاتنگي با ميزان هزينه آن دارد. اما بايد توجه داشت كه ارزش عمل تنها به هزينه آن بستگي ندارد. عنصر ديگري كه در اين رابطه تعيين كننده است، نيت است. پيامبر خدا(ص) مي‌فرمايد «انما الاعمال بالنيات؛ ارزش عمل تنها به نيت است» (سنن ابي داود، ج2، ص223). امام علي(ع) مي‌فرمايد: «نيت، شالوده كار است» (غررالحكم، ح1040) و امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «خداوند در روز قيامت مردم را مطابق نيت‌هايشان محشور مي‌كند» (المحاسن، ج1، ص409) و مي‌فرمايد: «آدمي بايد در تمامي حركات و سكنات خود نيت خالص داشته باشد، زيرا اگر چنين نباشد، در شمار غافلان است» (بحار الانوار، ج70، ص210).
پس مطابق اين احاديث، كه مشابه آنها در روايات اسلامي بسيار زياد است، نيت درست و صحيح در ارزش فعل نقش مهمي را ايفا مي‌كند بگونه‌اي كه بدون نيت درست، فعل هيچ ارزشي ندارد، هر چند هزينه آن سنگين باشد. بذل و بخشش بسيار زياد و تلاش و كوشش بسيار زياد در صورتي كه براي فريب مردم باشد و قصد خير در آن نباشد هيچ ارزشي ندارد. اما عمل بسيار كوچك در صورتي كه همراه با نيت پاك و درست باشد ارزشمند است.
بنابراين ارزش عمل به نيت است و عملي كه نيت آن درست نباشد ارزشمند نيست. اما پرسش مهم اين است كه آيا عملي كه همراه با نيت درست باشد ضرورتا ارزشمند است؟ پاسخ اين است كه نيت درست، شرط ارزش فعل است اما تمام علت نيست. ممكن است كسي عمل پرهزينه‌اي را با نيت پاك و سالم انجام دهد اما عمل او نه تنها ارزشمند نباشد بلكه ارزش منفي داشته باشد. چنين عملي هر چند دو ضلع مثلث ارزش را دارا مي‌باشد، اما از آنجا كه از ضلع سوم، يعني دانش و بينش بي‌بهره است، مي‌تواند به جاي خدمت، لطمه و صدمه باشد و به جاي اصلاح، ويراني و تباهي به بار آورد.
سال‌ها پيش و در زمان دولت اصلاحا ت بحثي به صورتي جدي در جامعه ما مطرح شد و آن مسأله خشونت بود. كساني با خشونت مخالف بودند و كساني از آن دفاع مي‌كردند و مدعي بودند كه در فقه اسلامي خشونت تأييد شده است. اينان خشونت را با مجازات يكي مي‌گرفتند كه جاي بحث زيادي دارد. به همين مناسبت مناظره‌اي در تلويزيون برگزار شد كه يك طرف آن يكي از شخصيت‌هاي حوزوي و مدرسان معروف بود كه در آن زمان اصلاح‌طلبان او را متهم به اين مي‌كردند كه خشونت را تئوريزه مي‌كند. به هر حال در طول مناظره مغالطات زيادي صورت گرفت و براي مثال هرگز معناي خشونت، كه در نظام حقوق بشر امروزي پذيرفته نيست، روشن نشد و معناي آن با مجازات به معناي عام آن يكي گرفته شد. نكته‌اي كه مي‌خواهم به آن اشاره كنم بحث پاياني اين مناظره است. بحث به اينجا كشيد كه دو نوع خشونت داريم، يكي صحيح و درست و ديگر خطا و نادرست. اما اين پرسش مطرح شد كه معيار تشخيص خشونت صحيح از ناصحيح چيست؟ پاسخ مدرس معروف حوزه اين بود كه معيار «قصد قربت» است. اگر خشونت براي خدا و به قصد قربت انجام گيرد صحيح و درست است والا نادرست است. طرف ديگر مناظره بيشتر بحث‌ها را با تعاريف و احترام زياد مي‌گذراند و حتي به اين ادعاي عجيب پاسخ جدي نداد. اگر قرار باشد با صرف قصد قربت، خشونت درست و صحيح شود حتي ضربت بر فرق علي(ع) مي‌تواند درست و صحيح باشد. در طول تاريخ اديان قتل‌ها و غارت‌ها و تجاوز‌هاي زيادي با قصد قربت انجام گرفته است. چه بسيار كودكاني كه با قصد قربت به پاي بت قرباني شده‌اند و چه بسيار دختران زيبارويي كه با قصد قربت به رودخانه طغيان كرده يا آتشفشان فوران كرده تقديم شده‌اند و .... اگر تنها قصد قربت معيار و ملاك باشد، بسياري از خشونت‌ها نفرت‌انگيز توجيه مي‌شود.
سخن ما اصل آن بحث و آنچه درباره خشونت گفته شد نيست، چرا كه، همانطور كه اشاره شد، به چگونگي طرح آن اشكالات جدي به نظر مي‌رسيد. سخن ما درباره معياري است كه بيان گرديد. قصد قربت هر چند شرط لازم براي ارزش فعل است اما هرگز تمام علت نيست. حتما بايد سه ضلع مثلث كامل گردد تا فعل ارزش پيدا كند. ماجراي جالبي از امام صادق(ع) نقل شده است. فردي معروف به خيرخواهي و كمك به ديگران شده و همگان از او تعريف مي‌كنند. امام (ع) مخفيانه او را دنبال مي‌كند و از او عملي عجيب مي‌بيند. فرد از نانوايي دو قرص نان و از ميوه فروشي دو عدد انار مي‌دزدد و در جاي ديگر آنها را به فقيري بيمار مي‌بخشد. امام به او نزديك مي‌شود و از او علت اين كار عجيب را مي‌پرسد. فرد پاسخ مي‌دهد كه مگر قرآن نخوانده‌اي كه مي‌فرمايد هر كس كارنيك انجام دهد ده برابر پاداش مي‌گيرد و هر كس كار بد انجام دهد به همان اندازه گناه پايش نوشته مي‌شود؟ پس من چهار گناه و چهل كار نيك انجام داده‌ام و از اين كار سود زيادي برده‌ام. امام(ع) مي‌فرمايد سخت در جهل و ناداني قرار داري. مگر قرآن نخوانده‌اي كه مي‌فرمايد اعمال تنها از پرهيزگاران پذيرفته است. تو يك بار دزدي ‌كردي و يك گناه كردي و يك بار در مال مردم تصرف كردي و آن را به ديگران بخشيدي و با اين كار گناه ديگري مرتكب شدي و هيچ كار نيكويي انجام ندادي چون بخشيدن مال ديگران نيكو نيست. پس تنها گناه كردي (وسائل الشيعه، ج2، ص57).
اين فرد براي كار خود هزينه زيادي داده و حتي خطر دستگيري به خاطر دزدي و بي‌آبرويي و مجازات را به جان خريده است. نيت او هم درست بوده و تنها با قصد قربت و براي خدمت به خلق اين عمل را انجام داده است. اما مشكل او عدم بينش و دانش بوده است. انسان در كنار آمادگي براي هزينه‌دادن و در كنار تلاش براي اصلاح نيت، وظيفه سومي هم دارد كه اگر آن را انجام ندهد كل عمل او ممكن است تباه و زيانبار باشد. وظيفه سوم اين است كه شناخت حاصل كند و براي به دست آوردن دانش و بينش تلاش كند.
در احاديثي كه ابتداي اين نوشتار نقل شد بر اين نكته تأكيد شده است كه هر چند اموري مانند هزينه و نيت مهم و ضروري هستند، اما بدون بينش و دانش كار و عمل هرگز ارزشمند نمي‌گردد و بلكه شايد اهميت اين سومي بيش از آن دو باشد، چرا كه هم نيت صحيح و درست و هم هزينه به جا و درست در پرتو دانش و بينش شناخته مي‌شود. بنابراين ممكن است يك فرد عادي يا يك كارگزار حكومتي نيت درستي داشته باشد و تلاش زيادي هم انجام دهد، اما از آنجا كه از نظر كارشناسان استفاده نمي‌كند و براي شناخت درست تلاش نمي‌كند بيش از آنكه سود برساند، زيان مي‌رساند و نه تنها سرمايه ملت را بر باد مي دهد، بلكه با سرمايه آنان جلويشان چاه مي كند. اين ضلع سوم ضرورتش چه بسا بيش از دو ضلع ديگر است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر