۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

درسی از قرآن درباره حرمت و قبح بهتان

در قرآن مجید در سوره مبارکه نور اشاره به ماجرایی شده که در زمان پیامبر(ص) رخ داده است. این ماجرا به داستان «اِفک» یا بهتان معروف است. در قرآن مجید خود داستان و ماجرا بیان نشده و تنها به آن اشاره شده است. اما از احادیث بر می آید که گویا کسانی به برخی از نزدیکان پیامبر نسبت ناروا داده اند. به گفته صاحب تفسیر المیزان بنا بر روایات اهل سنت این بهتان به عایشه، همسر پیامبر، زده شده و بنا بر روایات شیعه این بهتان به ماریه قبطیه، همسر دیگر پیامبر، زده شده است. به هر حال در آیات شماره یازده تا بیست از سوره نور درباره قبح و زشتی این عمل سخن رفته که بسیار درس آموز است. 
در آیه شماره 11 آمده است: «در حقیقت کسانی که آن بهتان[داستان اِفک] را مطرح کردند، دسته ای از شما بودند. شما این حادثه را برای خود شرّ به حساب نیاورید بلکه در آن برای شما خیر و مصلحتی بوده است. هر یک از کسانی که به این کار دست زده اند گناه کرده اند و البته برای کسانی که در این ماجرا نقش اصلی را داشته اند عذابی دردناک است». 
از این آیه، همان طور که صاحب تفسیر المیزان بیان کرده، نکاتی برداشت می شود. گویا عده کمی بهتانی را مطرح کرده اند ولی بین عموم مردم شیوع پیدا کرده است. اما این گروه اندک گویا بینشان سازماندهی بوده و برخی نقش مهم تری در آن داشته اند. نکته دیگر اینکه مومنان این حادثه را نباید کاملا شر تلقی کنند بلکه در آن خیر و مصلحتی بوده چرا که درس های بسیارمهمی به جامعه اسلامی داده است. این درس ها از آیات بعدی آشکار می شود: 
درس اول در آیه 12 آمده است. وظیفه مومنان وقتی بهتانی را نسبت به مومن دیگر می شنوند، چیست؟ می فرماید: «چرا هنگامی که مردان و زنان مومن این بهتان را شنیدند گمان نیک نسبت به هم نبردند و حسن ظن نسبت به هم نداشتند و نگفتند: این بهتانی آشکار است». 
مومنان باید نسبت به همدیگر حسن ظن داشته باشند و به راحتی هر سخنی را باور نکنند. باور کردن هر سخن و هر گفته خود جرمی بزرگ است. مومنان وظیفه دارند که نه تنها سخنی را که درباره افراد جامعه می شنوند باور نکنند، بلکه اعلام کنند که این بهتان است.آیه فوق مردم را نسبت به دو چیز مواخذه می کند، یکی اینکه چرا درباره فرد مومن گمان نیک نبردید و بهتان را باور کردید و دیگر اینکه چرا اقدام به حفظ آبروی فردی که مورد تهمت قرار گرفته نکردید و بهتان را تکذیب نکردید؟ نکته بسیار مهمی که در این مواخذه دوم نهفته، همان طور که صاحب تفسیر المیزان بیان کرده، این است که سخنی که علیه مومنان شنیده می شود و علم و یقین به صحت آنها وجود ندارد باید بهتان تلقی شود. 
درس دوم در آیه بعدی بیان شده است. هر اتهامی نزد خداوند دروغ به حساب می آید مگر اینکه در دادگاه صالح با ادله روشن اثبات شود. در آیه شماره 12 آمده است: «چرا چهار گواه بر صحت آن بهتان نیاوردند؟ پس چون گواهان لازم را نیاورده اند، اینانند که نزد خدا دروغگویانند». روشن است که قبول گواه و شاهد و شهادت درست و صحیح در دادگاه و نزد قاضی انجام می شود. پس مطابق این آیه هر کس تهمت و بهتانی به دیگران بزند، اتهامی که قبل از آن در دادگاه ثابت نشده باشد، دروغگو و مجرم است و معلوم است که مجرم و دروغگو و بهتان زن باید مجازات شود. 
درس سوم در آیات 13 تا 16 آمده است. این درس به گونه ای تفصیل همان درس اول است. مشارکت در ظلم هر قدر اندک باشد ظلم است و بی تفاوتی در مقابل ظلم و ستم نیز نارواست. گویا عموم مردم مرتکب این گناه شده اند و این گناهی چنان بزرگ است که استحقاق مجازات الهی را دارد: «و اگر فضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما نبود قطعا به سزای دخالتی که در این [گناه] کردید به شما عذابی بزرگ می رسید. آنگاه که آن بهتان را از زبان یکدیگر می گرفتید و چیزهایی را به زبان می آوردید که به آن علم نداشتید و این کار خود را سبک و آسان می انگاشتید در حالی که این امر نزد خداوند بسیار مهم بود. و چرا وقتی آن را شنیدید نگفتید: برای ما سزاوار نیست که در این موضوع سخن بگوییم، سبحان الله! این بهتانی بزرگ است». سخن درباره آبرو و حیثیت دیگران را سبک و کوچک مشمارید و به راحتی و آسانی درباره دیگران سخن نگویید. این امر چنان نزد خداوند عظیم و بزرگ است که جا دارد خداوند بر قومی که چنین می کنند عذاب نازل کند. 
درس چهارم در آیات 17 و 18 آمده است. مومنان باید از هر حادثه ای درس بگیرند و اگر خطایی مرتکب شده اند سعی کنند که آن را تکرار نکنند: «خدا اندرزتان می دهد که هیچ گاه دیگر مثل آن را، البته اگر مومنید، تکرار نکنید. و خدا آیات را برای شما بیان می کند و خدا دانای حکیم است». این گناه و خطا گناه و خطایی کوچک نیست. یک بار جامعه خطا کرده و دیگر نباید تکرار کند. خداوند می فرماید اگر شما ایمان دارید نباید این خطا و گناه را تکرار کنید. 
درس پنجم در آیه بعدی آمده است. کسانی که به دیگران نسبتهای ناروا می دهند در واقع دوست دارند که کارهای ناروا و زشت در جامعه ایمانی شیوع پیدا کند و در واقع در خدمت این امر هستند: «کسانی که دوست دارند زشتکاری در میان آنان که ایمان آورده اند شیوع پیدا کند، برای آنان عذابی دردناک خواهد بود و خداست که می داند و شما نمی دانید». در این آیه خداوند از یک سو زشتی و قبح کار کسانی را که به دیگران بهتان می زنند بیان می کند و می فرماید که این عمل باعث شیوع کار زشت و ناپسند می شود. و از سوی دیگر بهتان زنندگان را به عذاب سخت تهدید می کند. 
این تعلیمات قرآن مجید است و جامعه و نظامی که مدعی اسلامی بودن است باید قرآنی باشد. آیا جامعه ای که در آن کسانی که در بالاترین پست ها قرار دارند در رسانه های عمومی ظاهر می شوند و بی پروایانه هر چه را می خواهند به دیگران نسبت می دهند از تعالیم قرآنی فاصله نگرفته است؟ آیا جامعه ای که در آن هر کس کوچک ترین انتقادی نسبت به عملکرد مسئولان داشته باشد متهم به ارتباط با بیگانگان، نفاق، بی دینی و ... می شود می تواند شعار دین و عدالت دهد؟ 
به هر حال مطابق قرآن مجید آبرو و حیثیت انسان ها بسیار محترم است و تجاوز به آن خشم الهی را بر می انگیزد. به همین جهت هر سخنی درباره دیگران باید در دادگاه و با شواهد کافی بیان شود و الا دروغ و تهمت و بهتان است و مجازات دارد. اما جامعه و نظامی که در آن زبان ها و دهان های افراد کاملا باز است و به راحتی هر سخنی درباره دیگران به زبان آورده می شود و آنان حتی فرصت دفاع از خود را نمی یابند، به هیچ معنایی قرآنی نیست، بلکه استحقاق عذاب الهی را دارد. 

۱ نظر:

  1. سلام
    حاج آقا کار از کار گذشته. خیلی دیر شده.
    بی آبرو کردن زنان و مردان مومن و ریختن خون آنها جزو تفریحات این حکومت شده.
    در همین شهر ما مردی می خواست زنش رو با 4 بچه طلاق بده و با دوست دخترش عروسی کنه! ولی نمیخواست مهریه شو بده. شوهره براش نقشه کشید و تهمت بهش زدن. اما زن کوتاه نیامد. دادگاه طرف مرد رو گرفت و تهدید به سنگسارش کرد! نمونه های اینچنینی زیاده. شما خودتون میدونید که تهمتی به این بزرگی نیاز به 4 مرد عادل داره!اما اینجا شوهر و مادرشوهر و خواهر شوهر گواهی میدن!

    پاسخحذف