«یا ایها الذین امنوا کونوا قوّامین لله شهداءَ بالقسط و لا یجرمَنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلُوا اعدلو هو اقرب للتقوی و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون» ای کسانی که ایمان آورده اید، برای خدا به داد برخیزید و به عدالت شهادت دهید، و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت در پیش گیرید که آن به تقوا نزدیک تر است، و از خدا پروا دارید، که خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است(مائده/8).
خداوند تعالی در این آیه بسیار شکوهمند، که هر چه تکرار و بازگویی و شنیده شود کم است، نه تنها تکلیف اساسی مومنان را که قیام به عدالت است و این را که باید سخن و شهادت و گواهی آنان به قسط و عدل باشد، بیان می فرماید، بلکه محدوده تکلیف عدالت ورزی و عرض عریض آن را مشخص می کند. تا کجا باید عدالت ورزید؟ عدالت حد و مرزی ندارد. حتی در رابطه با دشمن ترین دشمنان خود باید عدالت بورزید. این بهانه که کسی با ما دشمنی کرده است هرگز بهانه نمی شود که کسی عدالت را زیر پا بگذارد. عدالت شرط پارسایی و تقوا است. پارسا و متقی همه وقت و همه جا و نسبت به همه کس عدالت را اجرا می کند و ظلم و ستم نمی کند.
در این آیه شریفه به عنوان مصداق آشکار عدالت ورزی شهادت و گواهی عادلانه ذکر شده است. زبان و سخن ابزاری است که می توان با آن بدترین ظلم ها و ستم ها را نسبت به دیگران روا داشت. با این وسیله می توان برترین و نیکوترین انسان ها را به بدترین اعمال متهم کرد و زشت ترین کارها را به آنان نسبت داد. پیام روشن و نورانی این آیه این است که مومنان هرگز آزاد نیستند که هر چه خواستند درباره دیگران، حتی درباره دشمنان خود، به زبان آورند و هرچه خواستند به آنان نسبت دهند.
از پیامبر خدا(ص) درباره شهادت دادن سوال می شود و آن حضرت می فرماید: «آفتاب را می بینی؟ هرگاه موضوع به همین روشنی بود شهادت بده و گرنه خودداری کن»(وسائل الشیعه، ج 18، ص 250).
امام صادق(ع) می فرماید: «نباید شهادتی بدهی، مگر هنگامی که آن را مانند کف دستت بشناسی»(الکافی، ج7، ص383).
آری، سخن گفتن درباره دیگران و نسبت دادن به آنان بسیار مشکل است و دین و اخلاق اجازه نمی دهد که انسان به راحتی زبان بگشاید و هر چه خواست درباره دیگران به زبان آورد.
آیه شریفه ای که نقل شد با تاکید و روشنی بیان می کند که عدالت را باید همه جا و همه وقت و نسبت به همه کس اجرا کرد. اساسا ظلم و عدل از جمله دستورات اخلاقی و دینی است که استثنا بردار نیستند. ممکن است گفته شود در موردی خاص مصلحت این است که انسان راست نگوید و توریه کند؛ برای مثال در جایی که با یک راست گویی جان کسی به خطر می افتد انسان باید توریه کند و به گونه ای دو پهلو سخن بگوید.اما هیچ مصلحتی در ظلم نیست و هیچ مصلحتی بالاتر از عدل نیست. این دو حکم معیار و ملاک و پایه همه چیز هستند. به همین جهت در قرآن مجید آمده است که خداوندهمه انبیا را فرستاد تا آنان مردم را به گونه ای متحول سازند که خود اقامه عدل و قسط کنند:
«هر آینه ما پیامبران خود را با ادله آشکار فرستادیم و به آنان کتاب و معیار دادیم تا مردم قسط و عدل را به پا دارند»(حدید/25).
اینها اصول مسلم دین است و جامعه ای که خود را دینی می داند نباید آنها را نادیده بگیرد. دین تعلیم می دهد که نباید دشمنی باعث ظلم شود و جامعه ای که در آن هر گونه ظلم و ستم نسبت به مخالف و منتقد، تا چه رسد به دشمن، عین عدل است چه نسبتی با دین می تواند داشته باشد. در چنین جامعه ای بهتر است کتاب شریف نهج البلاغه صرفا زینت بخش کتابخانه ها شود و البته گاهی بر بالای منابر فرازهایی از سخنان امام علی می تواند سخنرانی ها را شکیل تر و جذاب تر سازد و علم و دانش سخنران را نشان دهد و تبحر او را در سخن وری آشکار سازد. اما هرگز نباید آن را در متن جامعه آورد چرا که سخنان گهربار امام علی آشکار می سازد که چه میزان چنین جامعه ای از عدالت فاصله گرفته است.
امام علی از ظلم و ستم می نالد، ناله ای سوزناک که از عمق دل بر می خیزد که چرا در نظام من بر یک زن غیر مسلمان ظلم و ستم شده و نظام من نتوانسته از حقوق او دفاع کند. اما ما شاهد اموری شگفت انگیز هستیم. فیلمی پخش می شود که در آن عده ای راه را بر یک خانم محترم، که دختر یکی از مسئولان با سابقه و شناخته شده نظام است، می بندند و هرگونه هتاکی که می خواهند انجام می دهند و الفاظی را بر زبان می آورند که دل هر انسانی را به درد می آورد و آن خانم محترم هیچ دفاعی از خود نمی تواند بکند. بدون تردید این حادثه مصداق روشن و آشکار بی تقوایی و ستمگری است. وقتی در جامعه چنین حوادثی رخ می دهد جا دارد که به فرموده امام علی(ع) یک مسلمان واقعی وقتی می شنود قالب تهی کند. جا داشت که در خطبه های نماز جمعه که باید در آن دعوت به تقوی و پرهیزگاری شود این فاجعه به صورتی بسیار برجسته مطرح می شد. اما با کمال تاسف شاهد آن هستیم که به جای این مطلب مهم مطالب دیگری مطرح می شود.
گویا این روش و رویه شده است که عده ای با ظاهری مذهبی و به نام دفاع از دین و نظام هر کاری بخواهند انجام دهند و هر هتاکی که نسبت به هر کس خواستند روا دارند و هرگز برخوردی مناسب با آنان نشود.
به هر حال جامعه قرآنی و اسلامی جامعه ای است که در آن حتی نسبت به دشمن شناخته شده با عدالت برخورد می شود و جامعه ای که در آن مخالفان و منتقدان امنیت ندارند و مورد هتاکی و بی احترامی قرار می گیرند و انسان های محترم و سابقه دار و شناخته شده حریمی ندارند و بی احترامی به آنان نه تنها رایج و شایع می شود، بلکه به امری مقبول و پسندیده مبدل می شود، با فرهنگ قرآن مجید فاصله زیادی دارد. در جامعه قرآنی همه چیز در چارچوبه قانون و شرع مقدس است و هیچ کس در هیچ مقامی حق ندارد پای خود را از قانون فراتر بگذارد. عدالت تنها و تنها با قانون محقق می شود و به همین جهت قانون است که فصل الخطاب و بالاتر از هر چیز و هر کس است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر