محمدتقی فاضل میبدی
برخی از سایتها و رسانه های کشور روزگاری است که از مهدی و مهدویت و نزدیک بودن ایام ظهور سخن می گویند و برخی در کنار آن از کورش و داریوش سنگ نبشته های پیشین و در نهایت از اسلام به سبک ایرانی سخن می پراکند، و در مقابل ، عده ای در مقام پاسخ برآمده تا آنجا که صحبت از نفوذیهای فراماسونری می دارند . جای بسی تامل است که در ورای این گفتار و جدالهای لفظی وکشمکشهای جناحی چه مسایلی نهفته وچه کسانی دنبال بهره خویشند که این چنین ذهنها را از مسایل اصلی کشور، که عمده آن اقتصادی است، به انحراف کشانده و اهداف خود را به جلو می برند و برخی به جای این که به نقد مشکلات عینی جامعه بپردازند به طرح مسایل ذهنی و انحرافی پرداخته اند؟ در بدو امر چنین به نظر می رسد کسانی که صورت انحرافی مهدی و مهدویت و در راستای آن اسلام به سبک ایرانی را طرح می نمایند، جدا ازصحت و سقم گفتار آنان ، در پی آنند تا ذهن عالمان نقاد و تیزبین و احیاناَ مراجع و جو جامعه را به واکنش واداشته تامشکلات اصلی جامعه را با این ترفندها بپوشانند.
یادمان نرود که در روزگار خلفای اموی و عباسی طرح مسائل انحرافی کلامی و مشغول کردن ذهن و زبان عالمان به این گونه گفتار برای این بود که کسانی مانند اباذر و حجربن عدی و عمر بن حمق بر فجایعی که بر مردم ، به نام اسلام می رفت بر سر حکومت فریاد برنیاورند. فی المثل فکر جامعه را به این مشغول نمودند که آیا صاحب گناه کبیره به بهشت می رود یا به دوزخ یا در جای دیگر نگه داری می شود ؟ و آیا قرآن حادث است یا قدیم ؟ و آیا انسان مجبوراست یا مختار و امثال این گونه مسائل. از آن سو علویان منتقد و مبارز در حاکمیت سیاه اموی و عباسی در سیاه چاله های منصور دوانیقی ، هارون و مامون و متوکل به سرمی بردند. در اینجا در مقام شبیه سازی تاریخی نیستم و بر این باور نیستم که این روزگار مانند آن روزگار است ولی طرح برخی مسائل بی مورد و انحرافی تداعی کننده تاریخ است .
نگاه کنید، زمانی که برادرانمان در سوریه ، بحرین و یمن زیر چکمه های حاکمان مستبد و مادام العمر خرد می شوند و مردم دنیا از طریق رسانه ها شاهد رنجها و عذاب های این مردم هستند، وظیفه ما در این خطه از خاک چیست ؟ و در داخل کشور، زمانی که آمار اعتیاد، طلاق، قتل، تصادفات، بیکاری، نرخ تورم، بنابر آمار و اخبار رسانه های رسمی کشور ، رو به فزونیست چه جای طرح این گفتاراست؟
طرح این مسایل و پاسخ به آن براساس کدام ضرورت است ؟ پهن کردن بحث مهدویت در کنار این ناهنجاریها و ناهمواریها ، آیا به خرد کردن اعتقادات مردم نمی انجامد ؟ کدام کشوری براساس ترویج این گونه مسائل مشکلات خود را حل کرده و راه را به جلو برده است ؟ آیا اداره مملکتی مثل ایران با جمعیت بیش از 70 میلیون ، که با مشکلات فراوان اقتصادی روبرو است، جز بر اساس علم و آمار و تجربه های بشری ممکن است ؟ و بارها خوانده ایم که پیامبر اسلام فرمودند: " من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم ، کسی که روزگار خود را بگذراند و به مشکلات مسلمین توجه نکند او مسلمان نیست".
دولت و کارگزارانش باید به مشکلات عینی جامعه براساس یافته های علمی توجه نموده و در مقام حل آن بکوشند. دخالت دادن مسایل اعتقادی، آنهم به شکل خردناپذیر آن، در مسایل اجرایی کشور هیچ مشکلی را گره گشایی نمی کند . جز این که در سایه شکست و ناکامی مسایل اجرایی ، پایه های اعتقادی مردم را سست نماید. نکته مهمتر این که برخی آقایان، به ویژه در حوزه ها، که در برابر پاره ای از مسایل فرعی واکنش نشان می دهند، چرا در برخی مسایل اصلی و حیاتی جامعه ، بویژه درمواردی که به عِرض و جان مردم می انجامد، بی تفاوت به نظر می رسند . حضرت علی فرمود : " چهارچیز حکومت ها را نابود می کند: تمسک به مسائل فرعی، رها کردن مسائل اصلی، دادن مسئولیت به نااهلان و خانه نشین کردن شایستگان خردورزان".
سوء مدیریت در مسایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی، در مسایل اعتقادی و فرهنگی نیز تاثیرگذار است .وعده ها و نویدهایی که دولتیان و حاکمان برای سفره های مردم دادند وعلاج بیکاری که بر سر زبان مسئولین آمد آیا تا چه میزان محقق شده است؟. وضع نابسامان اقتصادی و تفاوت بیش از حد معقول طبقاتی چیزی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت . مشکل مهمتر این جاست که سیاست های رسانه ها، بویژه صدا وسیما، به گونه ای نیست که دردهای مردم را منعکس نماید و یا برنامه های دولت را نقد نماید و یا صدای نقادان را آزادانه بازتاب دهد. در این موارد وظیفه علما این است که در برابر این گونه مسایل انحرافی از یکسو، و در برابر مشکلات اصلی جامعه، از سوی دیگر، بایستند . توهین به مذهب فقط از راه یک سی دی مربوط به ظهور انجام نمی شود. افکار غلو آمیز و نقل پاره ای معجزات و کرامات برای انسانهای غیرمعصوم، چه زنده چه مرده، و در نهایت رواج خرافات، کاری است دراین سالها به شدت رواج پیدا کرده و برخی روحانیون در محافل رسمی مروج آنند.چیزی که ائمه(ع) در برابر آن همواره ایستادگی می کردند . شدیدترین مجازات ها در زمان حضرت علی(ع) بر کسانی اعمال میشد که حضرت را از صفات بشری به ساحت ربوبی بردند. در ورای رشد این نوع افکارغلوآمیز کسانی بودند که هیچ اعتقادی به دین نداشتند. در این زمان نیز چنین است . شاید برخی از افراد ساده لوح و ناآگاه از نقل و پخش این نوع گفتار و اعمال برای خود ثوابی قائل باشند ولی در نهایت به کجا می انجامد و در بدایت آن کدامین دست در کار است ؟ جای بسی تأمل است .
یکی از چهره های شاخص حوزه علمیه پس از انتخابات سال 84 شادی و شعف خود را چنین بیان داشت : خدای منان را شاکریم که زمینه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که این انتخاب مشحون به کرامات و معجزات بود. تلقی ما این است که این نفخه الهی که در این زمان در جامعه دمیده شده ... از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر تحقق پیدا کرد .
حال پس از شش سال همین استاد می گوید:” امروزه در درون جامعه ما تشکیلاتی فراماسونری درحال شکل گرفتن است... فراماسونری با شعارهای انقلاب اسلام جلوه می کند ..” چرابایدهررویدادسیاسی رابه کرامت ومعجزه ونفخه الاهی وصل کرد؟ و روزی که به شکست انجامید آنرا به فراماسونری ارتباط داد. با این زمینه ها است که برخی نیز برای انحراف اذهان زمان ظهور را معین می کنند و پاره ای افراد را مصادیق آن میدانند. انتظاراین است که عالمان وآگاهان ، ذهن و زبان جامعه را به مسایل اصلی بازگردانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر