۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

آفت های مهلک دین

دین پدیده ای ظریف و دقیق است چرا که مدعی ایجاد ایمان در درون انسان هاست. این پدیده مدعی است که درون انسان ها را متحول می کند و انسانی نو متولد می سازد، انسانی که تفاوت اساسی اش با دیگر موجودات زمینی رعایت اخلاق  و حقوق دیگران است. موجودی که تنها به خود نمی اندیشد و دیگران را نیز می بیند و بلکه گاه آنان را بر خود مقدم می سازد و بلکه خویشتن خویش را به اوج قله انسانیت می رساند و چه بسا خود را فدای دیگران می سازد.
دین مدعی است که انسان ها را مومن می گرداند، بدین معنا که مغز وجود آنان را تسلیم حق و حقیقت می سازد و بین آنان و باطل دیواری عظیم و محکم از نفرت ایجاد می کند و آنان را عاشق و شیفته حق و حقیقت و دشمن باطل می سازد.
دین مدعی است که حقیقت انسانیت را بر انسان ها مکشوف می سازد و گوهر وجود انسان ها را به آنان می نمایاند و قله های شرافت را به آنان نشان می دهد و آنان را یاری و تشویق می کند تا آنها را فتح نمایند.
قطعا اگر دین بتواند این خدمات ارزنده را به انسان ها بنماید کاری مهم و بی بدیل را انجام داده و هیچ پدیده دیگری  در زندگی بشر قابل قیاس با آن نیست. اما این پدیده ظریف و ارزشمند آفت هایی دارد که نه تنها تمام خاصیت و ارزش را از آن می گیرند بلکه آن را به زیانبارترین و مهلک ترین امر تبدیل می کنند. این آفت ها باعث می شوند که دین نه تنها انسان ها را به قله های کمال رهنمون نشود، بلکه آنان را به موجوداتی بی منطق و پست تبدیل کند. بنابراین شناخت آفت های دین بسیار مهم و اساسی است، به گونه ای که آفت شناسی دین منطقا مقدم بر دینداری و مقدمه لازم و حتمی آن است.
پیامبر اسلام(ص) دو آفت بزرگ و مهم دین را که بیش از هر آفت دیگری در تخریب آن نقش دارند بیان می فرماید: «دو گروه از امت من هستند که اگر آنان اصلاح شوند امت من اصلاح می شود و اگر تباه گردند امت من تباه می گردد. عرض شد، ای رسول خدا! این دو گروه کدامند؟ فرمود: عالمان دین و زمامداران» (الخصال، ص37).
مطابق این سخن گرانبها دو طایفه بیشترین نقش را در صلاح یا فساد دین مردم دارند. حاکمان در معرض این هستند که از دین مردم به عنوان ابزاری برای استحکام قدرت خود استفاده کنند و بنابراین قرائتی از دین را ارائه می دهند و تبلیغ می کنند که با اهداف آنان مناسب و سازگار باشد. عالمان سوء که هم و غمشان دنیاست، از دین مردم نیز در این راستا استفاده می کنند و چون با چراغ می آیند گزیده می برند.
آن حضرت در حدیثی دیگر آفت های مهم دین را سه چیز می شمارد: «آفة الدین ثلاثة، فقیه فاجر و امام جائر و مجتهد جاهل؛ آفت دین سه چیز است، دانشمند بدکار و زمامدار ستمگر و تلاشگر و مجتهد نادان» (کنزالعمال، ح289).
و البته این دو آفت گاهی جداگانه ذکر شده اند. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «لکل شیء آفة تفسده و آفة هذا الدین ولاة السوء؛ هر چیزی آفتی دارد که آن را فاسد می سازد و آفت این دین (اسلام) زمامداران بد است» (همان، ح14672). آن حضرت درباره نقش عالم و دانشمند و میزان سود و زیان او برای دین و ملت می فرماید: «بدانید که بدترین بدها عالمان بدند و خوب ترین خوب ها عالمان خوب» (منیة المرید، ص137). در متون اسلامی حدیثی از حضرت عیسی(ع) نقل شده است که نقش عالم دنیاپرست را در تباهی و انحراف دین به خوبی نشان می دهد: «دینار، درد دین است و عالم، پزشک دین. پس هرگاه دیدید که پزشک به این درد مبتلا شده است به او بدگمان باشید و بدانید که او خیرخواه دیگران نیست» (الخصال، ص113).
و البته روشن است که وقتی این دو آفت هماهنگ و همراه گردند و پشت به پشت همدیگر دهند قطعا ضربه های سهمگینی بر پیکر دین وارد می سازند. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «برخی از مردمان امت من دانش دینی می جویند و قرآن می خوانند و می گویند: به دربار زمامداران می رویم و از دنیایشان بهره می گیریم، ولی دین خویش را نگاه می داریم؛ ولی این نشدنی است؛ زیرا همان طور که از درخت قَتاد جز خار نمی توان چید، از نزدیکی زمامداران جز گناه و خطا نمی توان دید» (نهج الفصاحه، هاشم صالحی، ص285).
این همراهی چنان برای دین مضر است که امام صادق(ع) می فرماید: «ملعون است، ملعون است، آن عالمی که از سلطان ستمگری پیروی کند و او را در ستمکاریش یاری دهد» (بحار الانوار، ج75، ص381).
برای پرهیز از زیان و ضرر این دو آفت است که در متون دینی بر این تاکید شده است که دین و خرد دو همزاد هستند و از یکدیگر جدا نمی گردند. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «جانمایه آدمی خرد اوست و کسی که خرد ندارد دین ندارد» (روضة الواعظین، ص9، به نقل از گزیده میزان الحکمه، ص538) و می فرماید: «دین آدمی، خرد اوست و هر کس عقل ندارد، دین ندارد» (نهج الفصاحه، هاشم صالحی، ص284). و می فرماید: «همه نیکی ها تنها با خردورزی به دست می آید، و کسی که خردورز نیست، دین ندارد» (تحف العقول، ص54). امام علی(ع) می فرماید: «خرد پیام آور حق است» (غررالحکم، ح272) و می فرماید: «خرد دوست صمیمی مومن است» (تحف العقول، ص203). امام صادق می فرماید: «خرد راهنمای مومن است»(الکافی، ج1، ص29). و امام کاظم(ع) می فرماید: خداوند همه پیامبران را خردمند برانگیخت» (تحف العقول، ص396).
پس راه پرهیز از این دو آفت مهلک این است که انسان از عقل و خرد خویش استفاده کند و از تبعیت کورکورانه بپرهیزد. البته انسان باید به فرموده قرآن مجید، سخن های مختلف را بشنود، اما نه اینکه کورکورانه بپذیرد، بلکه باید عقل و خرد خویش را به کار بندد و سخن درست و برتر را برگزیند (زمر/18). امام صادق(ع) می فرماید: «هر کس از طریق اشخاص به این دین درآید، همان اشخاص همچنان که او را به آن در آورده اند از آن خارجش کنند، و کسی که از طریق کتاب و سنت به این دین وارد شود، کوهها بجنبد ولی او نجنبد» و می فرماید: «کسی که دینش را از طریق کتاب خداوند بشناسد اگر کوهها از جای خود بجنبند او در دین خود متزلزل نشود و کسی که ندانسته عقیده ای را بپذیرد، ندانسته هم از آن خارج شود» (بحار الانوار، ج2، ص105 و ج23، ص103).
 زمانی که زمامداران از دین استفاده ابزاری می کنند و آن را به نفع حکومت خود تفسیر و تحریف می کنند و عالمان دین نه تنها وظیفه خود را که معرفی چهره نورانی دین است انجام نمی دهند، بلکه در مقابل تحریف ها سکوت می کنند یا حتی همراهی می کنند، انسان های حق پرست باید در این گرد و خاک چشم های خود را به خوبی بشویند و دین درست را از متون اصلی و با استفاده از نعمت گرانبهای عقل و خرد بجویند و هرگز دین را از پنجره اعمال ناشایست حاکمان قدرت پرست و عالمان دنیا پرست نبینند، و تلاش کنند که این دُرّ گرانبها را از منبع اصلی خود و با ابزاری درست به دست آورند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر