۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

مرزهای مرزبانی دین

«تلک حدود الله فلا تعتدوها و من یتعد حدود الله فاُولئک هم الظالمون؛ اینها مرزهای خداوند است و هر کس از حدود و مرزهایی که خدا تعیین کرده تجاوز کند از ستمکاران است» (بقره، 229).
از آیه فوق بر می آید که خداوند خطوط قرمزی دارد که انسان ها باید آنها را رعایت کنند و اگر اندکی از آنها پا را فراتر گذارند ستمکار و ظالم هستند.
مرزهای خداوند همان مرزهای دین خدا هستند. انسان ها حق دارند و باید در عرض عریض این مرزها زیست کنند و از آنها پای فراتر نگذارند. اما علاوه بر همه مردم که در سراسر زندگی خود موظف به رعایت این مرزها هستند دو دسته خاص از مردم، یعنی عالمان دین و مجریان قانون، نیز با این مرزها سر و کار دارند و در واقع آنان را می توان مرزبانان این مرزها نامید. اما باید توجه داشت که خود این مرزبانی نیز مرزهایی دارد که اگر رعایت نشود تجاوز از حدود الهی است. در این نوشتار به برخی از این مرزها اشاره خواهیم کرد.
عالمان دین در واقع کارشناسانی هستند که وظیفه دارند مرزهای دقیق دین را بیان کنند و حلال و حرام آن را مشخص نمایند. آنان باید نهایت تلاش و کوشش خود را به کار بندند تا حکم واقعی خدا را بیان کنند و حرامی را حلال یا حلالی را حرام نکنند. در واقع اگر آنان خود را کارشناس دین معرفی کنند و نهایت تلاش خود را در این راه به کار نبندند و انگیزه های نفسانی خود را سرکوب نکنند و اصول درست و صحیح عقلانی را در برداشت حکم خدا از منابع اصلی به کار نگیرند، در این صورت آنان نه تنها از حدود الهی تجاوز کرده اند بلکه باعث گمراهی عده زیادی شده اند. اینان مصداق روشن ظالمان و ستمکارانی هستند که در آیه فوق به آنها اشاره شده است.
یکی از خطراتی که این کارشناسان را تهدید می کند این است که احتیاط در حلال کردن حرام باعث شود که حلال ها را حرام گردانند. این در حالی است که حرام کردن حلال ها و ممنوع کردن مجازها نیز تغییر حکم خدا و بدعت است و پیامبر خدا(ص) درباره بدعتگزار فرموده است: «من وقَّر صاحب بدعةٍ فقد اعان علی هدم الاسلام، هرکس فرد بدعتگزاری را گرامی بدارد، هرآینه بر نابودی اسلام کمک کرده است» (المعجم الاوسط، ج7، ص35، به نقل از مجیدی خوانساری، نهج الفصاحه، ص91).
خداوند تعالی درباره حرام کردن حلالهای خدا با شدت سخن می گوید و آن را مصداق تجاوز از حدود و مرزهای الهی می شمارد: «ای کسانی که ایمان آورده اید، چیزهای پاکیزه ای را که خدا برای شما حلال کرده حرام مشمارید و از حد و مرز تجاوز نکنید که خداوند کسانی را که از حد و مرز می گذرند دوست ندارد» (مائده/83). و پیامبر خدا(ص) می فرماید: «ان محرم الحلال کمحلل الحرام، کسی که حلال را حرام می کند مانند کسی است که حرام را حلال گرداند» (نهج الفصاحه،پیشین ص187). پس حرام کردن حلال های الهی نیز مصداق تجاوز از مرزهای الهی و ظلم و ستم است و عالمانی که به راحتی اعمالی را که دلیل روشنی بر حرمت و ممنوعیت آنها ندارند حرام می شمارند در واقع خود متجاوز به حدود الهی و بدعتگزارند.
نکته ای که باید در اینجا بدان توجه کرد این است که هم از روایات بر می آید و هم اصل عقلایی است و هم نزد فقها و اصولیون اسلامی اصلی مسلم است که هر عملی که دلیل قاطع بر حرمت آن نباشد مجاز و حلال است و هر شیء خوردنی ای که دلیل بر حرمتش نباشد حلال است و هر شیءای  که دلیل قطعی و روشنی بر نجاستش نباشد پاک و طاهر است.
امام صادق(ع) می فرماید: «هر چیزی مجاز است تا اینکه نهی ای درباره آن وارد شود» (وسائل الشیعه، کتاب القضاء، ابواب صفات القاضی، باب 12، ح60). و می فرماید: «هر چیزی که در آن حلال و حرام است برای تو برای همیشه حلال است تا اینکه حرام آن را به صورتی مشخص بشناسی که در آن صورت باید آن را ترک کنی» (همان، کتاب التجارة، ابواب ما یکتسب به، باب 4، ح1). و می فرماید: «هر چیزی برای تو حلال است تا اینکه به صورتی مشخص علم به حرام بودن آن پیدا کنی که در آن صورت خودت باید آن را ترک کنی» (همان، ح4). و می فرماید: «همه چیز پاکیزه است مگر اینکه به ناپاک بودن آن علم پیدا کنی، پس اگر علم پیدا کردی نا پاک است و اگر علم پیدا نکردی پس هیچ منعی برای تو وجود ندارد» (همان، کتاب الطهارة، ابواب النجاسات، باب 37، ح4).
پس اصل، حلیت و مجاز بودن اعمال و پاک بودن اشیاء است و هرگونه ممنوعیت و حرمت، دلیل می خواهد و همین که دلیل روشن و قاطعی برای آن یافت نشود مجاز و حلال است . اما به نظر می رسد که گاهی عالمان دین به ویژه در زمینه های شادی و تفریح و بازی سخت گیری های بی دلیلی انجام داده به جای آنکه اصل را بر حلیت بگذارند اصل را بر حرمت و ممنوعیت گذاشته اند. پیش تر در نوشتاری تحت عنوان «دینداری و شادمانی» بیان شد که متون اسلامی نه تنها شادی و شوخی و بازی و تفریح را نهی و منع نکرده بلکه بر آنها تاکید کرده است.
اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه در هرگونه شوخی و شادی و تفریح و بازی، اصولی را باید رعایت کرد که آنها حدود و مرزهای الهی هستند. در واقع عالم دین باید این حدود و مرزها را بیان کند. هر گونه بازی و تفریحی که خطری برای انسان داشته باشد ممنوع است و هرگونه بازی و تفریحی که از دیگران سلب آسایش کند و برای آنان مزاحمت ایجاد کند ممنوع و حرام است. اما باید توجه داشته باشیم که این محدودیت ها در خصوص بازی و تفریح نیست. در روز عاشورا و در مراسم عزاداری نیز اعمال خطرناک و اعمالی که به سلامت انسان لطمه می زند ممنوع است و در ایام محرم و اعیاد و مراسم مذهبی دیگر نیز هرگونه مزاحمت برای مردم و سلب آسایش آنان ممنوع و حرام است. بستن راه مردم تحت هر عنوان حرام است. ایجاد سر و صدای زیاد که آسایش مردم را سلب کند حرام و ممنوع است، چه بلند گوی مسجد و حسینیه باشد و چه طبل و دهل عزاداری و چه ترقه و نارنجک در چهارشنبه سوری. بستن راه مردم حرام است، چه برای شربت دادن در روز عاشورا یا نیمه شعبان باشد یا مراسم جشم ملی یا هر عنوان دیگر. مزاحمت برای مردم در چهارشنبه سوری به همان اندازه حرام است که وقتی یکی از مسئولان مملکتی وارد شهری می شود و چندین روز یک خیابان را می بندند و مغازه های آن را تعطیل می کنند و ... همه اینها به یک اندازه حرام است و عالم دین و فقیه وظیفه دارد که این مرزها را به روشنی برای مردم بیان کند نه اینکه جلوی جشن و شادی و تفریح و بازی مردم را بگیرد و آنها را ممنوع و حرام سازد.
صدمه این کار به دین و دینداری مردم وقتی شدیدتر است که بخواهد با آداب و رسوم قدیمی و ملی یک ملت مبارزه کند. مبارزه با چنین اموری صرفا به تجری مردم می انجامد چرا که حرام کردن این امور باعث عادی شدن گناه در میان مردم می شود. پس ضرورت دارد که عالمان دین مرزهای حتمی و مسلم دین را برای مردم بیان کنند و اعمالی را که دلیل قطعی و مسلمی بر حرمت و ممنوعیت آنها وجود ندارد حلال و مجاز بشمارند.
گروه دیگری که در کارشان با مرزها و حدود الهی سر و کار دارند مجریان قانون هستند. اینان نیز باید در بعد اجتماعی دین تنها حرام و ممنوع های قطعی و مسلم را ممنوع بدانند و هرگز به جلوگیری از اموری که دلیل روشن و قطعی بر حرمت و ممنوعیت آنها وجود ندارد اقدام نکنند. علاوه بر این آنان وظیفه دارند که با شیوه ای درست وصحیح از مرزهای دین پاسداری کنند. آنان باید بدانند که اولا راه اجرای دین خشونت محض نیست، بلکه در بسیاری از موارد خشونت نتیجه عکس می دهد.
پیامبر خدا(ص) می فرماید: «خدای تعالی نرم و اهل مدارا است و نرمی و مدارا را دوست دارد و بر پایه آن عطایی می بخشد  که در سایه خشونت نمی دهد» (صحیح مسلم، ج8، ص22) و می فرماید: «خدای تعالی مرا برای ایرادگیری و دردسرتراشی مبعوث نکرد بلکه برای آموزگاری و آسان سازی بر انگیخت» (کنز العمال، ح31989) و می فرماید: «خدای تعالی ملایمت و مدارا را در هر کاری دوست دارد» (صحیح بخاری، ج7، ص133) و می فرماید: «خدای تعالی آسان گیر آزاده را دوست دارد» (شعب الایمان، ح8056) و می فرماید: «خشونت، شوم و نحس است و مدارا میمون و مبارک» (کنز العمال، ح7701) و می فرماید: «مدارا در هر چیزی مایه زینت است و خشونت همه جا مایه خفت است» (النوادر الراوندی، ح89) و می فرماید: «مدارا کن و از خشونت و بدگویی بپرهیز» ( کنز العمال، ح5362).
مشابه این سخنان در احادیث پیامبر خدا و دیگر بزرگان دین بسیار زیاد است. این تاکیدها نشان می دهد که در اجرای دین نه تنها راه خشونت راه اول و اصلی نیست بلکه اساسا در بسیاری از جاها مطلوب نیست و اگر در جایی چاره ای از آن نیست از باب ضرورت است. پیامبر خدا معلم بون خود را در کنار آسان گیری و در مقابل خشونت قرار داده است. این امر به روشنی تقدم کار فرهنگی را بر سخت گیری و خشونت نشان می دهد. در احادیث مکرر آمده است که خداوند از خشونت بیزار است و مدارا را دوست دارد. آیا رواست که برای اجرای دین خدا از ابزاری استفاده کنیم که او از آن بیزار است؟!
در یکی از شهرهای اطراف اصفهان در همین ماه محرم گذشته در شب عاشورا سخنرانی داشتم و قرار بود که آخر شب به قم باز گردم. برخی از افراد از من درخواست می کردند که شب را بمانم و صبح زود نتیجه خشونت و سخت گیری حکومت را در رابطه با قمه زنی ببینم. آنان می گفتند در این شهر تعدادی معدود، شاید چند ده نفر، مخفیانه قمه می زدند و ما انجمنی برای مبارزه فرهنگی با آن درست کرده بودیم و نزدیک بود که این امر در این شهر برچیده شود. اما با مداخله خشونت آمیز حکومت اکنون صدها بلکه هزاران نفر به صورت علنی و در خیابان قمه می زنند.
همان طور که پیش تر بیان شد دلیلی بر اصل حرمت بازی و شادی در چهار شنبه سوری نداریم. حکومت می تواند نقاطی خاص از شهر را برای این کار معین کند و وسایل آتش بازی بی خطر را تعریف کند تا از آنها در ساعتی خاص در آن مکان خاص استفاده شود. اما وقتی با خشونت با اصل آن مبارزه می شود به کوچه پس کوچ ها و محله ها کشیده می شود و از ابزار خطرناک و دست ساز استفاده می شود و چه بسا گسترش نیز می یابد و باعث مصدومیت و آزار و اذیت بسیاری از مردم می شود.
به هر حال پاسداری از مرزهای الهی آداب خاص و ظریفی دارد که عدم رعایت آن باعث زیان های شدیدی به دین و ملت می شود. خداوند تعالی می فرماید: «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان از طریقی نیکوتر به بحث و جدل بپرداز» (النحل/125).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر