مأمون، خلیفه عباسی، امام رضا(ع) را از مدینه به
طوس، که مرکز خلافتش بود، طلبید و به او پیشنهاد کرد که خلافت را بپذیرد و چون
امام نپذیرفت به آن حضرت عرض کرد که اگر خلافت را نمی پذیری باید ولایتعهدی را
بپذیری. آن حضرت با اصرار مأمون ولایتعهدی را می پذیرد. مأمون پیمان نامه ای
درباره ولایتعهدی علی ابن موسی(ع) نوشته و امام(ع) با خط خود در پشت این پیمان
نامه نکاتی را مرقوم فرموده است. امام در بخشی از این نوشته نزد خداوند متعهد می
شود که اگر به حکومت رسید اموری را رعایت کند:
«اینک من خداوند را گواه می گیرم که اگر مرا به سرپرستی امور مسلمانان بگمارد و امر خلافت را بر گردن من بگذارد، به همه مسلمانان عموما و درباره فرزندان عباس ابن عبد المطلب خصوصا چنان رفتار نمایم که با اطاعت از خدا و پیامبرش مطابق باشد؛ هیچ خون محترمی را نریزم و ناموس و مال کسی را مباح نکنم و در این امور از حدود شرع تجاوز نکنم، و تا حد توان خود بکوشم که افراد کاردان و با کفایت را برای کارها برگزینم، من این را عهدی مؤکد بر ذمه خویش می شمارم و خود را در برابر خداوند مسئول آن می دانم، چنان که خداوند عزوجل می فرماید: «به عهد خود وفا کنید، که از عهد و پیمان سوال می شود» (اسراء/34). و اگر بدعتی پدید آوردم یا چیزی را دگرگون و یا تبدیل کردم ... در آن صورت سزاوار تغییر و شایسته عقوبت خواهم بود ...» (بحار الانوار، ج49، ص148-153).
«اینک من خداوند را گواه می گیرم که اگر مرا به سرپرستی امور مسلمانان بگمارد و امر خلافت را بر گردن من بگذارد، به همه مسلمانان عموما و درباره فرزندان عباس ابن عبد المطلب خصوصا چنان رفتار نمایم که با اطاعت از خدا و پیامبرش مطابق باشد؛ هیچ خون محترمی را نریزم و ناموس و مال کسی را مباح نکنم و در این امور از حدود شرع تجاوز نکنم، و تا حد توان خود بکوشم که افراد کاردان و با کفایت را برای کارها برگزینم، من این را عهدی مؤکد بر ذمه خویش می شمارم و خود را در برابر خداوند مسئول آن می دانم، چنان که خداوند عزوجل می فرماید: «به عهد خود وفا کنید، که از عهد و پیمان سوال می شود» (اسراء/34). و اگر بدعتی پدید آوردم یا چیزی را دگرگون و یا تبدیل کردم ... در آن صورت سزاوار تغییر و شایسته عقوبت خواهم بود ...» (بحار الانوار، ج49، ص148-153).
از این سخن کوتاه امام(ع) نکات بسیار مهمی در
رابطه با نگاه به حکومت و چگونگی حکومتداری در حکومت حق و عدل قابل برداشت است:
1-امام(ع) در این فقره سخن را اینگونه آغاز می
کند که «اگر خدا امر خلافت را بر گردن من بگذارد ...». در نگاه آن حضرت حکومت و خلافت
صرفا یک وظیفه و یک بار است، بار گرانی که به منزل رساندن آن بسیار مشکل و طاقت
فرساست. حکومت یک پست شیرین و یک مقام جذاب و دلربا نیست، بلکه تکلیفی شاق و سنگین
است که کمتر کسی توان حمل آن را دارد و می تواند حق آن را ادا کند. نگاه نادرست به
حکومت در طول تاریخ انسان های زیادی را به هلاکت دنیوی و اخروی افکنده است. کسی که
خود حکومت برایش شیرین و جذاب است برای به دست آوردن و حفظ آن به هر عملی دست می
زند. انسان در این مسیر به جایی می رسد که با یک سوء ظن نابجا چشم فرزند دلبند را
از حدقه بیرون می آورد. این مسیر نادرست و خطرناکی است که به نابودی کامل انسان می
انجامد و کسی که در این مسیر قرار می گیرد به جایی می رسد که در راه حفظ قدرت همه
اصول و ضوابط را زیر پا می گذارد. اما انسانی که به حکومت به عنوان یکی وظیفه می
نگرد هرگز دغدغه به دست آوردن یا نگهداری آن را ندارد و همه وقت نگران آن است که
نکند وظیفه خود را انجام نداده باشد.
2-دغدغه اصلی حکومت حق و عدل حتما باید حقوق ملت
باشد. خون و مال و آبروی مردم امانتی در دست حاکم است. حقوق ملت ملکی در دست حاکم
نیست که هرگونه خواست با آن برخورد کند. بلکه حاکم نگهبان و پاسدار حقوق ملت است و
وظیفه اصلی او حفظ و رعایت آنهاست. حاکم و حکومت حق بیش از هر چیز و پیش از هرچیز
توجه به حقوق انسان ها را در نظر دارد. حکومت حق ابزاری برای حفظ و رعایت حقوق
انسان هاست و در این حکومت رعایت حقوق انسان ها از اوجب واجبات است. در این حکومت
هرگز حقوق انسان ها برای حفظ حکومت زیر پا گذاشته نمی شود.
3-وظیفه حاکم حق رعایت شایسته سالاری است. او
باید این را در نظر داشته باشد که این حق مسلم ملت است که زمام امور و نقش های
کلیدی اش در دست انسان های شایسته و با کفایت و عالم و دانشمند و متخصص باشد. بزرگ
ترین ظلم به یک ملت از ناحیه یک حکومت آن است که سیاست حذف را در پیش گیرد و
نیروهای شایسته را به بهانه های مختلف حذف کند و انسان های نالایق و بی کفایت و
فاسد را در راس امور قرار دهد. امام(ع) در این سخن با تاکید بر این نکته پای می
فشرد که او متعهد می شود که در حد توان تلاش کند که انسان های لایق و با کفایت را
روی کار آورد. در حکومت های خودکامه و باطل تنها ابزار رشد انسانها و بالا رفتن در
مدارج قدرت مداحی و چاپلوسی و فساد و رشوه است. حکومت حق باید با این امور مبارزه
کرده معیار رشد و به دست آوردن پست های کلیدی را شایستگی و کفایت قرار دهد.
4-حضرت در پایان این فقره به پاسخگویی خود در
برابر ملت اشاره می کند. مردم باید بر حکومت نظارت داشته باشند و حق دارند که در
صورتی که کوچک ترین تخلف را از حکومت مشاهده کنند، حاکم را عزل نمایند و حتی او را
محاکمه کرده مجازات کنند. امام(ع) دراین تعهد نامه بر این حق مردم پای می فشرد و
می فرماید در صورتی که امری را تغییر دهم یا از قانونی تخلف کنم آماده هستم که از
حکومت کنار رفته و عقوبت و مجازات اعمال خود را متحمل شوم.
پس مطابق این سخن امام، حکومت ابزاری برای
پاسداری و رعایت حقوق انسان هاست و همه چیز در حکومت حق به مردم بر می گردد. آنان
هستند که باید پست ها را داشته باشند و معیار، تنها و تنها شایستگی انسان هاست.
این مردم هستند که حق نظارت بر حکومت در تمام سطوح را دارند و هر کس در هر مقامی
که باشد باید به مردم پاسخگو باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر