۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

الگو بودن امام حسین(ع) در جهان امروز با کدام نگاه؟

محمد تقی فاضل میبدی

سیمای جمهوری اسلامی ایران درایام محرم امسال برنامه هایی را به عنوان عزاداری ،چه در قالب سخنرانی و چه درهیات سینه زنی، به نمایش گذاشت که هر صاحب خردی را درتاسف فرو برد.یعنی مظلومیتی مضاعف به دست یک رسانه شیعی بر حسین(ع) و یارانش هموار ساخت.چرا که دفاع بیخردانه از هجوم و حمله بی رحمانه زهرآگین تر است. دراین جا مناسب دیدم مطلبی را حضور متولیان این رسانه تقدیم دارم. 
عالمانی که در تحلیل جریان عاشورا سخن گفته و یا قلم زده اند ، هر کدام آن را از زاویه های گوناگون مورد مداقه قرار داده ؛ یکی حرکت امام حسین را از آغاز تا انجام برای تشکیل حکومت میداند و گواه او نامه های پی در پی مردم کوفه برای بیعت و برقراری حکومت است . پژوهشگری مانند آیت الله صالحی نجف آبادی در کتاب شهید جاوید به این باور دست یافته است . دیگری حرکت حسین(ع) را اسوه و الگو برای شهادت طلبی میداند تا به این وسیله مردم در برابر حاکمان فاسد شورش کرده و آنرا رسوا نمایند . مرحوم دکتر شریعتی در کتاب شهادت این ایده را پی گرفته وبرمی گزیند . و عالمی چون شهید مطهری عمده هدف امام حسین را امر به معروف و نهی از منکر میداند تا به این وسیله برهمگان بقبولاند که باید ماده فساد در جامعه ریشه کن شود و تعالیم راستین قرآن و اسلام ،که به دست حکومتها ی به ظاهردینی منحرف شده است ، به جامعه باز گردد . در کنار این سه نظر ، سخن اخیر دکتر عبدالکریم سروش است که علاوه براینکه عزاداری شیعیان در تاریخ را برای کسب هویت شیعی میداند ، حرکت امام حسین ( نه قیام و یا انقلاب ) را برای مبارزه با حکومت فاسد اموی دانسته ودرنهایت، عاشقانه مرگ با عزت را از تسلیم شدن با ذلت ترجیح می دهد. در برابر این دیدگاهها نظر دیگری وجود دارد که تمام جریان عاشورا را به این سمت سوق می دهد که شهادت امام حسین برای بخشش گناهان شیعیان و ثواب بیشتر در گریستن بر آن جریان است . و هر چه بیشتر در این راه گریسته شود و پرچم شعایر برافراشته گردد ، حسینی تر است . نظری که پاره ای سنت گرایان شیعی وبرخی مداحان حسینی عملأ در این سالها دررسانه های ملی آن را دنبال میکنند.این نظر برخاسته ازاین تفکر است که حرکت امام حسین جریانی کاملا آسمانی و خارج ازعقل بشر ودست نیافتنی است. واین تکلیف تنها متوجه امام حسین بوده و او تنها خود میدانسته چه میکند. 
در میان نظرهای یاد شده -غیر از نگاه اخیر که یک نگاه عقل گریز و یا عقل ستیز است ، و روایات مجعول ونادرستی در کنار آن وجود دارد و مرحوم شهید مطهری در ابطال این نظر در کتاب تحریفهای عاشورا آن را به نقد و بررسی گذاشت - درچهار نظر اول یعنی : تشکیل حکومت ، الگو برای شهادت طلبی و رسوا کردن فاسدان ، امر به معروف و نهی از منکر و کسب هویت واختیار مرگ با عزت ، نکته مشترکی که در آن آشکار است ، الگو بودن امام حسین برای همه دورانها و نفی سکوت و بی تفاوتی پیروان او در برابر مفاسد اجتماعی و سیاسی است . یعنی تمام حرکات و کلمات امام حسین این نکته را به ما می آموزاند که انسان در برابر ستمهایی که بر بشر میرود نباید مهر سکوت بر لب گزیند . اصل امر به معروف ونهی از منکر که از اصول مسلُم قرآن و اسلام است ، و به فرموده امام علی(ع) ترک آن تسلط اشرار است، گواه این معناست . شاید بزرگترین منکری که در حکومت امویان صورت گرفت وحرکت امام حسین ازآنجا آغازشد، عهد شکنی معاویه بود . معاویه در عهدنامه خود با امام حسن (ع) ، حکومت بعد از خود را به عهده مردم گذاشته بود ، اما فرزند خود یزید را بر خلاف عهدی که بسته بود، ولیعهد خود ساخت و جامعه اسلامی را گرفتار نظام سلطنتی وموروثی کرد . روشن است که نظام سلطنتی در برابر هیچ کس وهیچ نهادی پاسخگو نیست ، خودسر است ، دیکتاتوری میکند ، حلال و حرام خدا را جابجا میکند . منتقدین خود را بر نمی تابد و در نهایت دین خدا را بازیچه و ابزار سیاست میکند. طبیعی است انسانی که در مکتب اسلام تربیت یافته و حقیقت و ادب و
آیین خود را از پیامبر (ص) و علی (ع) برگرفته است ، نمیتواند در برابر نظامهای خودسر بی تفاوت باشد. در این جا اگر امام حسین به دنبال تشکیل حکومت بوده که آقای صالحی این نظر را تاریخی میداند ، حکومت منظور او تحقق عدالت اجتماعی و نفی هر گونه ستم و حق کشی در جامعه بوده است . 
واضح است اگر امام حسین (ع) تشکیل حکومت میداد ، روشی را دنبال میکرد که پیامبر(ص) و پدرش علی(ع) آن را مبنا قرار داد . یعنی نفی هر گونه بی عدالتی ، انحصارگری ، و ازآن مهمتر احیای حق آزادی ، حفظ عزت و کرامت آدمی و حفظ حقوق انسان به عنوان انسان .اما دریغ و درد این که در این سالها برخی مبلغان ومداحان با کمک برخی رسانه ها نگاه های علمی و عقلی و تاریخی را منسوخ ومغلوب اوهام و خرافات کرده و تاسف بیشتر اینکه برخی از عالمان و بالاخص مراجع دراینجا سکوت برگزیده اند.تحریف و تخدیر تاریخ که به دست کاتبان اموی وعباسی صورت گرفت ،چرا دراین روزگار دربرابر چشم جهانیان از طریق آنتن های رسانه ای باید استمرار یابد. اگر نگاه ما به حرکت امام حسین نگاه غیبی و شفاعت گونه باشد ، یعنی امام از طریق علمی که تنها در انحصار او بوده این راه را برگزیده و جریان عاشورا یک جریان اسطوره ای ، غیبی و منحصر به شخص امام حسین بوده است و نتیجه آن گریستن بر حسین (ع) و آرزوی شفاعت کردن برای روز واپسین و موضع گرفتن در برابر مکاتب غیر شیعی و فاقد الگو بودن برای جهان امروز دانستن است . به نظر میرسد این نگاهی است که دررسانه های رسمی ، بویژه در محرم سال جاری ، دنبال میشد . هیئت های عزاداری با اشعار غالبأ بی معنا دراین چند روزمتوالیا دربرابر چشم جهانیان به نمایش گذاشته می شد و کمترین تحلیل علمی و تاریخی که برای نسل امروز بکار آید ، شنیده نمیشد . چرا و چه کسانی این برنامه های عقل گریز و احیانأ عقل ستیز را دنبال میکنند؟ پاسخ آن دشوار است . امام حسینی که با نگاه عقلی و تحلیلی و تاریخی میتواند در محافل علمی دنیا به عنوان مدافع حقوق انسان قابل دفاع باشد ، اما به گونه ای به تبلیغ و تماشا گذاشتند که جز در میان عده ای عوام قابل دفاع نیست . ما اگر نتوانیم این حرکت مهم تاریخ را برای بشر امروز درست تعریف کنیم ،میان این پاکبازان تاریخ و نسل امروز فاصله افکنده و امامان شیعی را از عینیت جامعه جدا کرده ایم و هویت دینی خود را باخته ایم . چرا که هویت اسلامی واخلاقی ما در ارتباط با الگوهایی شکل می گیرد که در جهان امروز بکار آید و با اتکا به آن الگوها از حقوق آدمیان دفاع شود . انسانهای در بند دیو استبداد درونی و برونی باتوجه به آن الگوها می توانند رهایی پیدا کنند. درپناه اینان هر کسی آزادانه ، آیین و اندیشه خود را اظهار نماید. پایه های اخلاق مستحکم و روابط آدمیان محترم شود . گریستن تنها بر امام حسین (ع) و پخش برنامه های دور از تعقل ، برای نسل سرگشته امروز گره فرو بسته ای را نخواهد گشود . اگر دین و مسایل آن در زندگی بشر بکار نیاید ، در آخرت نیز به چه کارخواهد بود؟ زندگی دینی یعنی زندگی اخلاقی ، معنوی ، برخورداری از آزادی درون و برون و خلاصه به فرموده پیامبر(ص): این که مسلمان از دست و زبان مسلمانی دیگر در امان باشد . 
درجامعه حسینی اگر صدای مظلومی برآید وظالمی دربرابر آن مجازات نگردد ،بدانیم که راه و رسم حسین درمحاق اوهام وخرافات فرو خفته وتنها شعار است که مانده است.دراین جا لازم میدانم سخنان پرشوری که امام حسین (ع) در سالهاى پايانى عمر معاويه، در حضور جمع زیادی از صحابه و تابعين در منا، براى آگاه كردن و بر انگيختن آدمیان وبرآشفتن نخبگان و عالمان عليه ناهنجاري ، زورگويى ‏ و افزون‏ طلبى‏ امویان، ايراد کرده است، به ويژه بخشى از آن خطابه بزرگ كه فقهای زمانه را به خاطر تحمل ستمگرى‏ ها و ناروايى‏ ها مورد سرزنش قرار مى ‏دهد، بازگوکنم. 
«اگر شما بر آنها شكيبایی پیشه می کردی و در راه خدا پايدارى می نمودی، زمام امور خدا به شما باز میگشت و به دست شما اجرا میشد ، ولى شما ستمگران را در مقام خويش جاى داديد و امور حكومت خدا را به آنان واگذارديد، در حالی كه آنها به نیرنگ و شبهه كار مى ‏كنند و به سوى شهوت ها به پيش مى ‏تازند،شما براى فرار از مرگ و خوش‏گذرانى دردنیا آنان را این چنین مسلط کرده اید. دنيايى كه از شما جدا خواهد شد. ناتوانان را در چنگ آنها انداختيد تا برخى را برده و مقهور خويش سازند و گروهى را براى لقمه نانى مغلوب نمايند. مملكت و نظام را بر طبق انديشه و نظر خود، زير و رو كنند و رسوايى وهوسرانى را بر خويش هموار سازند، پيروى از اشرار و بى ‏پروايى بر خداى جبّار را پيشه خود كنند و در هر شهر و دیاری سخنورى چيره‏ دست بر فراز منبر بر آرند، پس همه ثروتها و سرزمين ها زير پاى آنان و دستشان در بر آن خوان یغما باز است. و مردم همه در اختيار ايشانند و دستى كه بر سر آنان فرو كوبند، دفاع نتوانند. برخى زورگو و كينه توزند و بر ناتوانان به سختى يورش برند. و برخى فرمانروايى هستند كه به مبدأ و معاد اعتقاد ندارند. 
شگفتا! و چرا در شگفت نباشم كه زمين در تصرف مردى دغل و ستمكار و ماليات‏ بگيرى نابكار (معاویه) است، و حاكمى است بر مؤمنان كه نسبت به آنها مهربانى ندارد و خدا در آنچه ما برای آن درگير هستیم حاكم باد و او به حكم خود در اين درگيرى قضاوت كند. 
بار خدايا! تو خود مى ‏دانى كه آنچه از سوى ما اظهار شده براى رقابت در سلطنت نيست و به ‏خاطر دنياطلبى نيز نمى ‏باشد. بلکه به این خاطر است تا دين تو را برپا ببينيم و سرزمينهاى تو را اصلاح نمائيم، و بندگان ستمديده تو را آسوده گردانيم و به واجبات و روش احكام تو عمل‏ شود »(تحف العقول ص137-139).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر