هنگامی که در میان مسلمانان و به ویژه شیعیان
سخن از حکومت دینی به میان می آید حکومت علی(ع) بی درنگ به عنوان یک الگو به ذهن
همگان می آید. درواقع حکومتی دینی تر و اسلامی تر است که به این الگو، یعنی حکومت
علوی، نزدیک تر و با آن انطباق بیشتری داشته باشد. این نزدیکی و انطباق باید در
جنبه های مختلفی از حکومت و حکومت داری باشد که در سخن آن حضرت آمده و یا از مرام
و سیره او نقل شده است. یکی از این جنبه ها که حضرت به آن پرداخته شفافیت است به
این معنا که از آنجا که مردم در حکومت او صاحب حکومت هستند و حاکم حکومت را از
مردم گرفته و از آنان نمایندگی می کند، پس مردم نباید نامحرم به حساب آیند و آنچه در
حکومت رخ می دهد از آنان مخفی گردد.
از سخنان امام علی(ع) بر می آید که حکومت باید
به دو دلیل به مردم آگاهی دهد و چیزی را از آنان نپوشاند، یکی اینکه آگاهی حق مردم
است و مخفی کردن و پوشانیدن حقایق حکومت در واقع تضییع و پایمال کردن حق است؛ و
دوم اینکه مخفی کردن و شفاف نبودن باعث مفاسد زیادی در حکومت می شود و در واقع
شفاف سازی جلوی مفاسد را می گیرد. پس سخنان آن حضرت را در این دو محور می توان
دسته بندی کرد:
1-آگاهی حق مردم است. آن حضرت می فرماید:
«آگاه باشید! حق شما بر من این است که جز اسرار جنگی، هیچ سری را از شما پنهان
نسازم و در اموری که پیش می آید جز حکم الهی کاری بدون مشورت شما انجام ندهم» (نهج
البلاغه، نامه 50).
مطابق این سخن بر حاکم لازم و واجب است که غیر
از اسرار جنگی همه امور دیگر را و هر چیزی را که در حکومت رخ می دهد با مردم در
میان بگذارد. البته اسرار جنگی را نمی توان برای همه مردم بیان کرد چرا که در آن
صورت دشمن از آن آگاه می شود. اما هیچ حکومتی به هیچ بهانه ای حق ندارد جلو انتشار
حقایق را در میان مردم بگیرد. اگر یکی از کارگزاران حکومت به بیت المال مردم دست اندازی کرده این حق مسلم
و ضروری مردم، یعنی همان صاحبان بیت المال و حکومت، است که از جزئیات آنچه واقع
شده مطلع گردند. حکومتی که به بهانه های مختلف مانند حفظ امنیت و ... جلوی انتشار
مفاسد حاکمان را بگیرد در واقع حقوق اولیه و ابتدایی ملت خود را پایمال کرده است و
همین امر نشان می دهد که چنین حکومتی از سلامت برخوردار نیست و از دین فاصله گرفته
است.
امام علی(ع) می فرماید: «ای مردم! امر خلافت
مربوط به شماست و هیچ کس در آن حقی ندارد، جز آن کسی که او را برای امارت برگزیده
اید. من در مقابل شما حقی ندارم جز اینکه حافظ کلید های بیت المال شما هستم» (کامل
ابن اثیر، ج3، ص193، به نقل از آیت الله سبحانی، مسائل جدید کلامی، ص629).
اگر حاکم صرفا کلید دار بیت المال مردم است و
مردم صاحب اختیار همه چیز هستند و او صرفا از مردم نمایندگی می کند، آیا مجاز است
که فاجعه ای را که بر سر بیت المال مردم آمده از آنان مخفی کند و آنان را محرم
نداند؟ آیا اگر حکومت حق مردم است و به فرموده امام علی آن را به هر کس خواستند
واگذار می کنند و در غیر اینصورت هیچ کس در آن هیچ حقی ندارد، آیا مردم نباید از
آنچه در حکومت می گذرد آگاهی کامل داشته باشند تا بتوانند درباره سرنوشت خود و
مملکت خود تصمیم بگیرند؟
2- مخفی کردن امور از مردم مفاسد زیادی را در
پی دارد. علی(ع) در فرازی شکوهمند از عهدنامه مالک اشتر به او چنین توصیه می
فرماید:
«هیچگاه خود را در زمانی طولانی از رعیت پنهان
مدار! چرا که دور بودن زمامداران از چشم رعایا خود موجب نوعی محدودیت و بی اطلاعی
نسبت به امور مملکت است، و این چهره پنهان داشتن زمامداران، آگاهی آنان از مسائل نهانی
قطع می کند. در نتیجه بزرگ در نزد آنها کوچک و کوچک بزرگ، کار نیک زشت و کار بد
نیکو، و حق با باطل آمیخته می شود. چرا که زمامدار به هر حال بشر است و اموری که
از او پنهان است نمی داند. از طرفی حق همیشه علامت مشخصی ندارد تا بشود راست را از
دروغ تشخیص داد. از این گذشته تو از دو حال خارج نیستی یا مردی هستی که خود را
آماده جانبازی در راه حق ساخته ای بنابراین نسبت به حق واجبی که باید بپردازی یا
کار نیکی که باید انجام دهی، چرا خود را در اختفا نگه می داری؟! یا مردی هستی بخیل
و تنگ نظر، در این صورت مردم چون تو را ببینند مایوس می شوند و از حاجت خواستن صرف
نظر می کنند. به علاوه بیشتر حوائج مراجعان برای تو چندان زحمتی ندارد، از قبیل
شکایت از ستمی یا درخواست انصاف در داد و ستدی. پس بدان برای زمامدار، خاصان و
صاحب اسراری است که خودخواه و دست درازند و در داد و ستد، با مردم عدالت و انصاف
را رعایت نمی کنند. ریشه ستم آنان را با قطع وسائل از بیخ بر کن! و به هیچ یک از
اطرافیان و بستگان خود زمینی از اراضی مسلمانان وامگذار و باید طمع نکنند که
قراردادی بسود آن منعقد سازی که مایه ضرر سایر مردم باشد؛ خواه در آبیاری و یا عمل
مشترک دیگر، بطوریکه هزینه های آن را بر دیگران تحمیل کنند که در این صورت سودش برای
آنهاست و عیب و ننگش برای تو در دنیا و آخرت. حق را برای آنان که خواهان حقند چه
خویشاوند و چه بیگانه، رعایت کن؛ و در اینباره صابر باش و به حساب خدا بگذار! هر
چند این کار موجب فشار بر یاران نزدیکت شود، و سنگینی این راه را به خاطر سرانجام
ستوده آن تحمل کن، و هرگاه رعایا نسبت به تو گمان بد ببرند، افشاگری کن! و عذر
خویش را در مورد آنچه موجب بدبینی شده آشکارا با آنان در میان بگذار، و با صراحت
بدبینی آنان را نسبت به خود برطرف ساز، چه اینکه اینگونه صراحت، موجب تربیت اخلاقی
تو، و ارفاق و ملاطفت برای رعیت است و این بیان عذر، تو را به مقصودت می رساند تا
مردم را بر طریق حق نگاه داری» (نهج البلاغه، نامه 53، ش121-131).
امام(ع) در این فقره برخی از آفات مخفی کاری و
عدم شفافیت را بیان می کند. یکی از آنها بدگمانی مردم است. حکومتی که با مردمش شفاف
و رو راست نباشد مردم هر شایعه ای را می پذیرند و این امر برای حکومت کمر شکن است.
ممکن است حکومتی تلاش کند که یک اختلاس چند صد میلیونی یا چند میلیاردی را مخفی
کند، اما این امر وقتی چند بار تکرار شد، مردم شایعه چند صد یا چند هزار میلیاردی
را هم باور می کنند و به فرموده امام(ع) حق و باطل به هم می آمیزد.
آفت دیگری که مخفی کاری به وجود می آورد و
امام(ع) به آن اشاره می کند این است که مردم به دو دسته نامحرم و محرم اسرار تقسیم
می شوند و در واقع این محرم اسرار هستند که فسادهای بزرگ تر و بالاتر را به وجود
می آورند. اینان از همه چیز آگاه هستند و قراردادها را به نفع خود و دار و دسته
خود تنظیم می کنند و یا زمین ها را تصاحب می کنند و ...
حضرت می فرماید برای جلوگیری از این امور باید
با مردم با صراحت سخن گفت و هرجا خطایی صورت گرفت عذرخواهی کرد و کسانی را که فساد
کرده اند آشکارا به مردم معرفی کرده دستشان را کوتاه کرد وگرنه فساد و تباهی تار و
پود جامعه و حکومت را در بر می گیرد. یک حاکم صالح که اهل مخفی کاری نیست خود را
در مرئی و منظر مردم قرار می دهد و خود را موظف می داند که نسبت به مسائلی که در
حکومت او رخ می دهد پاسخگو باشد.
اینها برخی از سخنان امام علی(ع) درباره شفاف
بودن امور در حکومت حق بود. اما در سیره و روش آن حضرت نیز این امر به وضوح دیده
می شود. در دوره حکومت آن حضرت اختلاس ها و دست اندازی های به بیت المال مسلمانان
توسط عمال و کارگزاران او صورت گرفته است. آن حضرت با این تخلفات برخوردی صریح و
قاطع دارد.
آن حضرت در نامه ای به اشعث ابن قیس، فرماندار
آذربایجان، می نویسد: «فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتی است در
گردنت. تو نیز باید مطیع مافوق باشی. درباره رعیت حق نداری استبداد به خرج دهی! در
مورد بیت المال به هیچ کاری جز با احتیاط و اطمینان اقدام مکن! اموال خدا در
اختیار تو است، و تو یکی از خزانه داران او هستی که باید آن را به دست من بسپاری؛
و امید است من رئیس بدی برای تو نباشم» (نهج البلاغه، نامه 5).
همچنین در نامه ای به زیاد ابن ابیه، فرماندار
بصره، می نویسد: «صادقانه به خدا سوگند یاد می کنم که اگر گزارش رسد که از غنایم و
بیت المال مسلمانان چیزی کم یا زیاد به خیانت برداشته ای، آن چنان بر تو سخت گیرم
که در زندگی کم بهره و بی نوا و حقیر و ضعیف شوی» (همان، نامه 20).
آن حضرت در نامه ای به یکی دیگر از فرماندارانش
می نویسد: «به من خبر رسیده که تو زمین های آباد را ویران کرده ای و آنچه توانسته
تصاحب نموده ای. و از بیت المال که زیر دستت بوده است به خیانت خورده ای. فورا
حساب خویش را برایم بفرست؛ و بدان که حساب خداوند از حساب مردم سخت تر است» (همان،
نامه 40).
همچنین به فرماندار دیگری می نویسد: «به من
درباره تو گزارشی رسیده که اگر درست باشد و این کار را انجام داده باشی پروردگارت
را به خشم آورده، امامت را عصیان کرده ای. گزارشی رسیده که تو غنایم مربوط به
مسلمانان که به وسیله اسلحه و اسب هایشان به دست آمده و خونهایشان در این راه
ریخته شده، در بین افرادی از بادیه نشینان قبیله ات که خود برگزیده ای، تقسیم می
کنی. سوگند به کسی که دانه را در زیر خاک شکافت و روح انسان را آفرید اگر این
گزارش درست باشد تو در نزد من خوار خواهی شد و ارزش و مقدارت کم خواهد بود. حق
پروردگارت را سبک مشمار و دنیایت را با نابودی دینت اصلاح مکن که از زیانکارترین
افراد خواهی بود! آگاه باش! حق مسلمانانی که نزد من یا پیش تو هستند در تقسیم این
اموال مساوی است، باید همه آنها به نزد من آیند و سهمیه خود را از من بگیرند»
(همان، نامه 43).
آری! این روش حکومت داری علی(ع) است. آن حضرت نه
تنها مفاسدی را که در حکومتش رخ داده مخفی نمی کند و به صورت های مختلف به توجیه
آنها نمی پردازد، و نه تنها جلوی انتشار خبر این مفاسد را نمی گیرد، بلکه خود قبل
از هر کس به انتشار آن می پردازد و با شدیدترین صورت ممکن با متخلف برخورد می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر