امام باقر (ع) ميفرمايد: «ان هذا اللسان مفتاح كل خير و شر،
فينبغي للمؤمن ان يختم علي لسانه كما بختم علي ذهبه و فضته، فان رسول الله (ص)
قال: رحم الله مؤمنا امسك لسانه من كل شر، فان ذلك صدقة منه علي نفسه، ثم قال (ص):
لايسلم احد من الذنوب حتي يخزن لسانه» راستي كه اين زبان، كليد هر خوبي و بدي است.
پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر بزند، همان گونه كه بر طلا و نقره خود مهر
ميزند. رسول خدا(ص) فرمود: خدا رحمت كند انسان مؤمني را كه زبانش را از هر شري
نگاه دارد، و اين صدقهاي براي خود اوست؛ و نيز پيامبر(ص) ميفرمايد: هيچ كس تا
زبانش را حفظ نكند، از گناهان در امان نماند (تحف العقول، ص308).
و باز امام باقر(ع) ميفرمايد: «قولوا للناس احسن ما تحبون
ان يقال لكم، فان الله ببغض اللعان السباب الطعان علي المؤمنين، الفاحش المتفحش»
بهترين چيزي را كه دوست داريد به شما گفته شود، به مردم بگوييد، زيرا خداوند از
شخص لعنت كننده ناسزاگوي طعنهزن به مؤمنان و فحش دهنده بيآبرو نفرت دارد (همان،
ص310؛ بحار الانوار، ج78، ص181)
اگر اين سخنان گرانبها را، كه مشابه آن در متون اسلامي بسيار
زياد است، در نظر بگيريم، آيا به اين نتيجه نميرسيم كه يكي از مهمترين و اصليترين
اعضاي بدن انسان كه ميتوان با آن مسلماني مردم را سنجيد، زبان است؟
امام باقر(ع) زبان را كليد ميشمارد، كليدي كه يا به سوي
خوبيها راه ميگشايد و يا به سوي بديها. پس بايد از اين كليد مراقبت كرد. همان
گونه كه طلا و نقره را در صندوقچه قفل شده ميگذارند و صندوقچه را در جاي امني
قرار ميدهند، زبان را نيز به همين صورت بايد حفظ كرد چرا كه اين عضو مهمترين
عضوي است كه يا انسان را به سعادت و يا به شقاوت ميرساند. از سخني كه امام باقر
(ع) از پيامبر خدا(ص) نقل ميكند بر ميآيد كه زبان دروازه همه گناهان است و كسي
كه ميخواهد خود را از گناهان حفظ كند بايد ابتدا زبانش را كنترل نمايد.
در حديث دوم امام(ع) دو نكته را بيان ميكند. يكي درباره
نيكويي زبان و ديگري درباره بدي آن. درباره نيكويي زبان آن حضرت معياري به دست ميدهد.
با مردم و درباره مردم آن گونه سخن بگوييد كه دوست داريد با شما سخن بگويند. اين
در واقع مصداقي از قاعده زرين اخلاق است كه همه مكاتب و اديان بر آن تأكيد ميورزند
و آن اينكه: «با ديگران آن گونه برخورد كن كه دوست داري با تو برخورد كنند». پيشتر
در نوشتاري تحت عنوان « قاعده زرين....»
به بيان اين قانون و جايگاه آن در متون اسلامي پرداختيم. امام باقر(ع) آيه «قولوا
للناس حسنا» با مردم با به زبان خوش سخن بگوييد (بقره/83) را اينگونه تفسير و
تبيين ميكند: «بهترين سخني را كه دوست داريد درباره شما گفته شود، به مردم
بگوييد» (الكافي، ج2، ص165).
نكته دومي كه امام (ع) در اين حديث بيان ميكند درباره بد
زباني است. آن حضرت در مورد بدزباني به كساني اشاره ميكند كه لعنت ميكنند و
ناسزا ميگويند، طعنه ميزنند و فحاشي ميكنند و بيآبرو هستند و باكي ندارند كه
به آنان فحش داده شود. درباره اينان به گونهاي سخن ميگويد كه سختتر و شديدتر از
آن در ادبيات اسلامي نميتوان سخن گفت. عملي و شخصي كه خدا از آن نفرت دارد بدترين
عمل و شخص است. او اهل نجات و رستگاري و سعادت نيست. پيامبر خدا(ص) ميفرمايد:
«خداوند بهشت را بر هر فحاش بد زبان بيشرمي كه باكي ندارد چه بگويد و چه بشنود،
حرام كرده است (الكافي، ج2، ص323) و ميفرمايد: «يكي از بدترين بندگان خدا كسي است
كه به سبب بدزباني و دشنام گويياش، همنشيني با او ناخوشايند است» (همان، ص325) و
امام صادق(ع) ميفرمايد: «هر كس كه مردم از زبانش بترسند، او در آتش است» (همان،
ص327)
اين درباره نجات و رستگاري شخص بدزبان و فحاش و جايگاه او
نزد خدا بود. در احاديث ديگري درباره شخصيت انسان فحاش نيز سخن رفته است. امام
باقر(ع) ميفرمايد: «زشتگويي حربه فرومايگان است» (بحار الانوار، ج78، ص185) و
امام علي(ع) ميفرمايد: «انسان بزرگوار، هرگز دشنام ندهد» (غرر الحكم، ح9478) و
امام صادق(ع) ميفرمايد: «دشنام گويي و بدزباني و دريدگي از نشانههاي نفاق است»
(بحار الانوار، ج79، ص113).
آري! اين است جايگاه زبان در دينداري در متون اسلامي و با
اين سخنان و احاديث است كه ميتوانيم ميزان اسلامي بودن جامعهها را بسنجيم.
جامعهاي كه خود را اسلامي ميخواند بايد اعمال و كردارش
اسلام و تعاليم آن را مجسم سازد. نظام و حكومتي كه خود را اسلامي مينامد بايد
دولتمردانش در تمام سطوح اخلاق اسلامي را در سرلوحه كار خود قرار دهند، به گونهاي
كه جهانيان بتوانند اخلاق اسلامي را در رفتار و كردار آنان به روشني مشاهده كنند.
اما اگر خلاف اين مشاهده شود و ديده شود كه اعمال آنان هيچ شباهتي با آنچه در متون
ديني آمده، ندارد، اسلامي خواندن چنين نظامي نادرست و ناروا و زيانبار است.
چقدر با اسلام فاصله دارد جامعهاي كه در آن فحاشي و بدزباني
امري متعارف و عادي باشد. جامعهاي كه دولتمردان آن بدترين الفاظ را درباره ملت خود
و نيز سران كشورهاي ديگر به كار ببرند. آيا جامعهاي كه الفاظ ناروا و زشت از زبان
حاكمان آن بيرون ميآيد و حتي از تريبونهاي مذهبي شنيده ميشود نبايد اين اعمال
در آن جامعه رواج يابد و از كوي و برزن به گوش رسد؟
چقدر با اسلام فاصله دارد جامعهاي كه در آن سردبير رونامهاي،
كه در واقع سخنگوي جناح حاكم است، سخنان يكي از سران كشوري ديگر را وارونه ميكند
و آن را بهانه ميكند تا هر چه ميخواهد در رابطه با مخالفان داخلي جناح خود به
زبان آورد!
آيا جامعهاي اسلامي است كه در آن افرادي براي خود صرفا
ظاهري خاص درست كنند و با دولت همراهي داشته باشند ولي هر چه خواستند بگويند؟ و
اينگونه است كه ديده ميشود فردي كه با اين شرايط توانسته است از امكانات جامعه
استفاده كند و از پروژههاي بزرگ سود ببرد، آزادانه نسبت به تمام زناني كه در يك
صنف مشغول به كار هستند بدترين الفاظ را به كار ميبرد و هيچ كس نميگويد آيا اين
سخن مطابق شريعت مجازات ندارد، آيا اين با اخلاق اسلامي سنخيت دارد؟ آيا مجازاتهاي
شرعي شديد تنها براي مخالفان و منتقدان است؟!
به هر حال چنين جامعهاي از مكتب پيامبر(ص) و امام باقر(ع) و
ديگر بزرگان دين و متون ديني فاصله بسيار زيادي دارد و بنابراين اسلامي خواندن آن
بسيار دور از واقعيت است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر