همان طور که معروف است دو شخصیت برجسته و تاثیر
گذار دهه های قبل از انقلاب یعنی مطهری و شریعتی(رحمة الله علیهما) ار برخورد با
ماجرای کربلا و امام حسین(ع) و نوع بازتاب آن در منابر و مداحی ها و روضه خوانی ها
به شدت نگران و ناراحت بوده و آن را با قلم و سخن خود بارها مطرح کرده اند. سخنی
از مرحوم شریعتی معروف است که به ما از زخم های حسین می گویند و نه از هدف و مقصود
او. همین سخن را مرحوم مطهری به گونه ای دیگر مطرح کرده است. این شخصیت از یک سو
از وضع منبر و وعظ و خطابه زمان خود می نالد و بیان می کند که در گذشته ها و در تاریخ
اسلام خطابه و وعظ چه جایگاه رفیعی داشته و عالمان بزرگ خطیب خوانده می شده اند و
به این امر مهم می پرداخته اند. ایشان از وضعیت خطابه و منبر و وعظ زمان خود می
نالد (ده گفتار، گفتارهای هشتم تا دهم).
از سوی دیگر ایشان از نوع رویکردی که به ماجرای
کربلا وجود دارد می نالد و برای مثال به اشعار شاعرانی چون محتشم کاشانی نقد و
اشکال وارد می کند که آنان ماجرای کربلا را به صورت تک بعدی مطرح کرده اند. آنان
تنها جنبه منفی و جنایات واقع شده در کربلا را بزرگ کرده اند و از جنبه مثبت و بعد
حماسی و ارزشمند این ماجرا غفلت کرده اند. درست است که میدان کربلا میدان سقوط
انسان است، اما همین میدان، میدان عروج انسان نیز هست. اگر کسانی در این میدان به
اسفل السافلین سقوط کرده اند در همین میدان کسانی دیگر به اعلی علیین عروج کرده
اند. این بعد دوم والاتر و انسان سازتر است و در اشعار و مداحی ها و روضه خوانی ها
باید بیشتر به آن پرداخت. ایشان از شاعران گذشته مانند دعبل خُزایی نام می برد که
بیشتر به بعد مثبت و جنبه حماسی کربلا می پرداخته اند (حماسه حسینی، ج1،
ص123-126).
به هر حال این بزرگواران از انحرافی که در
زمانشان به وجود آمده بود می نالیدند و فریادشان از بی توجهی به جنبه های اصلی
نهضت حسینی بلند بود. به این بزرگواران باید عرض کنیم که کاش بودید و زمان ما را
هم درک می کردید که اشعار و روضه خوانی ها و وعظ ها و خطابه ها به چه ابتذالی
کشیده شده است! اگر اشعار آن دوره تک بعدی بود و جامع نبود، امروزه اشعاری مبتذل و
بی معنا و پوچ که هیچ ارتباطی با هدف و مقصود نهضت حسینی ندارد، بلکه چه بسا مسیری
عکس آن را می پیماید، خوانده می شود. در مداحی ها اشعاری خوانده می شود که نه صورت
شعری و جذابیت ظاهری دارد و نه معنا و محتوایی و بلکه چه بسا معنا و محتوایی زشت و
ناروا دارد.
کاش بودند و می دیدند که ما در این زمان باید
افسوس همان خطابه ها و وعظ ها و همان روضه خوانی ها و مداحی ها و همان اشعار و
نوحه هایی که آن بزرگواران نقدشان می کردند را بخوریم و در حسرت آنها باشیم. همان
نگاهی که شهید مطهری به گذشته تاریخ دارد و افسوس آن را می خورد ما نسبت به زمان
مطهری داریم و افسوسش را می خوریم. اکنون امثال مطهری و شریعتی بر منابر نیستند و
کسانی به روضه خوانی و مداحی مشغولند که به واسطه بی سوادی و یا شیادی و کاسبی این
مراسم و مناسک را از روح خالی کرده اند و آن را به استخدام همان اهدافی درآورده
اند که حسین ابن علی(ع) برای مبارزه با آنها قیام کرد و به شهادت رسید.
حضرت حسین ابن علی(ع) فساد و ظلم زمان خود را
تایید و امضا نکرد و بدین وسیله وظیفه شرعی و اخلاقی و عقلی خود را به صورت کامل انجام
داد چرا که هیچ هزینه ای او را از انجام این وظیفه دینی و انسانی باز نداشت. از او می
خواهند که ظلم و ستم و تجاوز و فساد را تایید کند و در غیر این صورت باید آماده
مرگ باشد. آن حضرت در حالی بالاجبار از وطن خود مدینه بیرون می آید که در وصیت
نامه خود به برادرش محمد حنفیه هدف حرکت خود را اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی
از منکر و پیاده کردن سیره و روش پیامبر(ص) و علی(ع) اعلام می کند. آن حضرت در همه
جا و همه وقت بر همین امور تاکید می کند و در واقع روشن می سازد که حرکت او در
راستای دعوت انبیای الهی و برای هدایت مردم به سوی راه صواب و نجات و دعوت آنان به
صلاح و پرهیز از فساد است.
اکنون حدود هزار و چهار صد سال از آن نهضت مقدس
گذشته است و نام و یاد آن حضرت زنده است و هنوز که هنوز است آن سری که بر نیزه رفت
پرتو افشانی می کند و راه می نماید و دعوت می کند و بیدار می گرداند و آگاهی می
بخشد. اما همه این امور بدین معنا نیست که همه جامعه هایی که از نام آن حضرت
استفاده می کنند و عَلَمی به نام او بر می افرازند و صدایی در یاد او بلند می کنند
و ... در مسیر او حرکت می کنند و در پی اصلاح و مبارزه با فساد هستند؛ بلکه چه بسا
به نام او روش و منش دشمنان او در پیش گرفته شود و از نام او برای رسیدن به دنیا
استفاده شود و عَلَم و بیرق او به دکان و مغازه های دو نبش تبدیل شود. از جامعه ای
که از نام و عَلَم و بیرق حسین(ع) استفاده ابزاری می کند چه انتظاری می توان داشت؛
عَلَم و بیرق شخصیتی که برای اعتلای حق و حقیقت و محو باطل و اجرای قسط و عدل و
برچیده شدن بساط ظلم و ستم و فساد از هر آنچه داشت چشم پوشی کرد و نغمه «ترکتُ
الخلق طُراً فی هواکا» (از همه مخلوقات به عشق تو چشم پوشیدم) سر داد.
انتظار طبیعی این است که جامعه ای که ده روز
برای حسین ابن علی(ع) عزاداری می کند و نام و یاد او را گرامی می دارد و از وقت و
سرمایه خود هزینه می کند و از کوی و برزن آن نام و رنگ حسین پیداست، پس از این مدت
این جامعه رو به اصلاح رفته باشد و خلق و خوی حسینی از آن نمایان باشد و سنت و
سیره نبوی و علوی در آن آشکار باشد و پایبندی به شرع و قانون پیدا باشد و ... و
اگر اینگونه نباشد جایی از کار خراب است و از این نام و بیرق مقدس استفاده درست
نشده است و این نام و بیرق چه بسا به ابزاری برای اهداف دیگر تبدیل شده است. شواهد
این انحراف از آنجا پیداست که این نهضت عقلانی در پشت خروارها خرافه های بی پایه و
خرد ستیز پنهان شده است.
کافی است کسی حتی به صورتی گذرا و اتفاقی برنامه
های رسانه ملی را در این رابطه مشاهده کرده باشد که عمق انحراف را دریابد. هنگامی
که مشاهده می شود که در برنامه های متعدد مداحانی به عنوان کارشناس می آیند و به
خود اجازه می دهند که در هر مساله اظهار نظر کنند و ریشه های دین را بیان کنند.
وقتی به سخنان اینان گوش فرا می دهیم گاهی در یک جمله چند خطای فاحش وجود دارد و
در گفت و گوی مجری محترم، که در همه زمینه ها تخصص دارد ، و مداح محترم، که در نقش
یک دین شناس متبحر ظاهر شده است، مطالبی
به گوش می خورد که بسیار شگفت انگیز است. به هر حال این کارشناسان برجسته، که
حداکثر چند بیت نوحه را حفظ کرده اند و همه اطلاعاتشان از دین همین است، نظرات
کارشناسانه خود را ارائه می دهند.همین مداحان و روضه خوانان که بخش قابل توجهی از
برنامه های ایام محرم رسانه ملی را به خود اختصاص داده اند، در مداحی و روضه خوانی
خود چه مطالبی که نمی گویند و چه سخنانی که به زبان نمی آورند.
در برنامه ای از رسانه ملی، روضه خوانی یکی از
این مداحان پخش می شد، که البته عده ای به صورتی عجیب با روضه او گریه می کردند.
او می گفت حسین(ع) می توانست به پیروزی برسد اما نخواست. او اگر دست دو نفر را باز
می گذاشت تمام لشکر یزید را به قتل می رساندند. یکی از این دو نفر عباس(ع) بود که
امام حسین او را در پی آب فرستاد تا به میدان نرود. دیگری علی اکبر بود که امام
حسین آنقدر آهن به او آویزان کرد که نتواند بجنگد!
فیلمی که از رسانه ملی پخش می شد داستان انقلاب
درونی فردی را به تصویر می کشد که عضوی از یک گروه خلافکار است. ماجراهایی پیش می
آید که این فرد یک شبه منقلب می شود و با فردی ظاهر الصلاح که خود مداح و روضه
خوان است آشنا می شود. فرد دوم که احساس می کند او ته صدایی دارد از او می خواهد
که به مداحی و روضه خوانی بپردازد و شب بعد او را برای این امر به مجلسی می فرستد
و ایثار می کند و مجلس خود را، که به پول آن نیاز دارد، به او واگذار می کند.
آری! مطابق این فیلم سینمایی رسانه ملی یک ته
صدا برای مداحی و روضه خوانی کافی است و فردی که شبی اشعاری را برای سرگرمی دوستان
تبهکارش می خواند شب بعد به یک مداح و روضه خوان تبدیل می شود. نکته دیگری که از
این فیلم بر می آید این است که مداحی و روضه خوانی یک کار و کسب و حرفه است؛ کسب و
حرفه ای که تنها یک ته صدا می خواهد و نه هیچ چیز دیگر. و باید اعتراف کرد که در
واقع وضعیت جامعه امروز ما به همین صورتی است که این فیلم نشان می دهد و البته
فیلم این وضعیت را تایید می کند و آن را ارزنده می داند.
در یک برنامه کارشناسی یکی از آقایان نکته جالبی
می گوید که عمق کارشناسی او را نشان می دهد. او درباره یکی از افراد لشکر یزید به
نام «شبث ابن ربعی» می گوید: «می توان هزار رساله دکتری درباره این فرد نوشت». این
پرسش به ذهن می آید که شاید این آقا معنای رساله را نمی داند یا معنای دکتری را
نمی داند و یا اینکه نمی داند که عدد هزار سه صفر دارد و زیاد است. شاید هم با
مطرح شدن اعدادی مثل سه هزار میلیارد، اعداد ارزش خود را از دست داده اند. به هر
حال این نمونه ای از کارشناسانی است که در رسانه ملی از آنها استفاده می شود.
از مداحان و روضه خوانان و کارشناسان که بگذریم
شاهد خطبه خطیب نماز جمعه پایتخت هستیم که می گوید: سقوط هواپیمای بدون سرنشین
آمریکا هدیه ای بود الهی که به عزاداران حسینی داده شد. اما این آقا نمی گوید و
روشن نمی کند که انفجاری که در روز عید غدیر در یکی از پادگان های اطراف تهران رخ
داد و دهها نفر را به خاک و خون کشید، نتیجه چه بود؟ اگر سقوط هواپیما در محرم
هدیه است انفجار در روز غدیر چیست؟ آیا اگر سقوط هواپیما نتیجه عزاداری است آن
انفجار نتیجه گناه ما بوده است؟!
و این آن چیزی است که به نام حسین(ع) و زنده نگه
داشتن نام او شاهدش هستیم. انسان های کم اطلاع یا کاسب کاران شیاد چهره این آیین
را با خرافه های بی پایه خرد ستیز پوشانیده و اثر سازندگی و اصلاح گری را از آن
گرفته اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر