۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

امام باقر(ع) تشیع را یک مرام می داند، نه یک نام یا کلام

امام محمد باقر(ع) می فرماید: 
«ما شیعتنا الا من اتقی الله و اطاعه و ما کانوا یُعرَفون الا بالتواضع و التخشع، و اداء الامانة، و کثرة ذکر الله، و الصوم، و الصلاة، و البرّ بالوالدین، و تعهد الجیران من الفقراء و ذوی المسکنة و الغارمین و الایتام، و صدق الحدیث، و تلاوة القرآن، و کف الالسن عن الناس الا من خیر و کانوا امناء عشائرهم فی الاشیاء» (تحف العقول، ص304). 
شیعیان ما نیستند مگر کسانی که تقوای الهی و پرهیزگاری دارند و از خدا پیروی می کنند؛ و آنان تنها به این امور شناخته می شوند: فروتنی و خشوع و اداء امانت و زیادی یاد خدا و روزه و نماز و خوش رفتاری با پدر و مادر و وارسی همسایگان فقیر و مستمند و قرض دار و یتیم، و راستگویی و تلاوت قرآن و دم بستن از مردم جز به سخن خوب، و آنان امین قبیله خود باشند در هر چیزی. 
در واقع دیانت سه بعد یا جنبه دارد، چرا که یا ارتباط با خداست که «معنویت» خوانده می شود؛ و یا ارتباط با دیگران است که این خود دو صورت دارد، یکی رعایت حقوق آنان است که «عدالت» خوانده می شود و یا فراتر رفتن از حقوق و عدالت است که «احسان» یا اخلاق خوانده می شود. امام باقر(ع) در این حدیث شریف به همه این ابعاد توجه کرده است. شیعه کسی است که: اولا، رابطه ای نیکو با خدا دارد و پرهیزگار و مطیع پروردگار است و از یاد خدا غافل نیست. و ثانیا حقوق انسان ها را رعایت می کند. او امانت را به صاحبش بر می گرداند. در این حدیث دو بار بر اداء امانت تاکید شده است. اگر مردم منصبی و پستی و اختیاری به کسی داده اند یا بیت المال خود را در اختیار او گذاشته اند یا او را به عنوان قاضی یا نماینده مجلس یا استاد دانشگاه انتخاب کرده اند یا ... همه اینها امانت است و فرد شیعه باید امانت دار باشد. همچنین شیعه باید مواظب زبان یا قلم خود باشد و به حریم دیگران تجاوز نکند؛ یا سکوت کند و یا به خوبی و نیکی با مردم سخن بگوید. 
و ثالثا، باید متخلق به اخلاق نیکو باشد و پا را از عدالت فراتر بگذارد. او نه تنها باید حقوق دیگران را رعایت کند و به درجه عادلان نایل آید، بلکه باید در جای مناسب از حق خود نیز بگذرد و عفو و ایثار پیشه کند و به درجه محسنان، که بسیار بالاتر از درجه عادلان است، نایل آید. او باید از آنچه که متعلق به اوست و چه بسا به آن نیاز دارد، در راه کمک به دیگران بگذرد. پس در یک کلمه مطابق این حدیث شریف، شیعه کسی است که به دین و قانون و اخلاق در حدی بالا و بیش از دیگران پایبند است. 
آن حضرت در حدیثی دیگر بر همین سخن به گونه ای دیگر تاکید می ورزد: 
«علیکم بالورع و الاجتهاد و صدق الحدیث و اداء الامانة الی من اِئتَمَنَکم علیها برّاً کان او فاجرا، فلو ان قاتل علی ابن ابی طالب(ع) اِئتَمَنَنی علی امانة لادّیتُها الیه»(تحف العقول، ص308). 
بر شما باد پرهیزگاری و جهد و تلاش و راستگویی و بازگرداندن امانت به صاحبش چه او نیکوکار باشد و چه بدکار. و اگر قاتل علی ابن ابی طالب به من امانتی بسپارد آن را به او باز می گردانم. 
در این حدیث نیز بر جنبه های مختلف دیانت تاکید شده است. هم بر رابطه با خدا و پرهیزگاری و هم اخلاق نیکو و هم رعایت حقوق انسان ها. اما گویا در هر دو حدیث بر رعایت حقوق بیش از امور دیگر تاکید شده است اگر در حدیث قبلی دو بار و به دو صورت بر اداء امانت تاکید شده بود و در نوبت دوم گفته شده بود که شیعه باید در همه امور امین قوم خود باشد، در این حدیث دوم به صورتی عجیب بر این امر تاکید شده است. امانت را به صاحبش بازگردانید و فرقی نمی کند که صاحب آن درستکار باشد یا بدکار، مومن باشد یا کافر. کسی بدتر از ابن ملجم مرادی، قاتل امیرمومنان(ع)، نیست که اشقی الاشقیاء خوانده شده است. امام می فرماید اگر او هم امانتی نزد من بگذارد آن را حتما به او باز خواهم گردانید. این تاکید امام نشان می دهد که حق مردم از همه امور دیگر دین مهم تر و بالاتر است. 
و باز آن حضرت در حدیث سومی بر ویژگی های شیعه به طریقی متفاوت تاکید می کند: 
«انما شیعة علی(ع) المتباذلون فی ولایتنا، المتحابون فی مودّتنا، المتزاورون لاحیاء امرنا، الذین اذا غضبوا لم یظلموا و اذا رضوا لم یسرفوا، برکةٌ علی من جاوروا، سلمٌ لمن خالطوا» (تحف العقول، ص310). 
همانا شیعه علی آنانند که در راه ولایت ما به هم بخشش دارند، و به خاطر دوستی ما همدیگر را دوست دارند، و برای احیای امر ما از هم دیدن می کنند. هر گاه خشم کنند ستم نکنند و هرگاه خشنود شوند زیاده روی نکنند. برای همسایگان خود مایه برکت هستند و با کسی که با او معاشرت و مراوده کنند راه سلم و مدارا پیش گیرند. 
در این حدیث نیز امام(ع) بر رعایت حقوق و اخلاق تاکید کرده و نمونه های مهمی از آنها را بر شمرده است. طریق شیعه میانه روی و دوری از ظلم و ستم در هر حالت است. و هیچ خشم و غضبی نباید باعث شود که کسی عدالت را زیر پا بگذارد و ظلم و ستم کند. همسایگان فردی که خود را شیعه می خواند باید او را از اعمال و کردارش بشناسند چرا که او مایه خیر و برکت همسایگان است. کسانی که با فردی شیعه مراوده دارند باید او را از طریق برخوردش بشناسند، چرا که او پرخاشگر و بد زبان و فحاش نیست، بلکه اهل سلم و مدارا است. 
آری این مکتب امام باقر(ع) است و در مکتب او فردی که خود را شیعه می خواند حتما باید از این ویژگی ها برخوردار باشد. شیعه بودن صرف یک نام نیست که کسی نام خود را در دفتری ثبت کند و عضو حزبی گردد. شیعه بودن یک کلام نیست که با گفتن سخنی و کلامی فرد شیعه گردد. شیعه بودن یک مرام است، مرامی که در آن بهترین رابطه با خدا و انسان ها بر قرار است. فرد شیعه در مکتب امام باقر(ع) پرهیزگار است و یاد خدا در ذهن و ضمیر او جایگاهی خاص و ویژه دارد و همه همّ و غمّش رعایت حقوق دیگران است و در هیچ شرایطی حاضر نیست حقی را ضایع سازد. و باز او متخلق به اخلاق نیکوست و جامعه از اخلاق نیکوی او و احسان و برکاتش بهره مند است. و چه ظلمی عظیم به مکتب امام باقر و اهل بیت(ع) و اسلام است که جامعه و نظامی خود را شیعی و اسلامی بخواند و در آن به حقوق انسان ها توجه نشود و بلکه به راحتی و آسانی زیر پا گذاشته شود. انسان هایی شریف و وارسته و خیرخواه به جرم خیرخواهی و اصلاح طلبی به زندان های طولانی مدت محکوم و از حقوق اولیه محروم گردند و یا بدون محاکمه و حق دفاع به حصر و قطع ارتباط با نزدیکان محکوم شوند و ماهها به این حالت باقی بمانند و هیچ فریادی از کسانی که مدعی پرچمداری دین هستند بلند نگردد که چرا و به چه جرمی و بر اساس چه مبنایی این رفتار صورت گرفته است؟! 
و چه ظلمی است به مکتب اسلام و اهل بیت که جامعه ای و نظامی خود را اسلامی یا شیعی بخواند که هیچ بهره ای از اخلاق ندارد؛ به راحتی در آن دروغ گفته می شود و فریب و حیله و دغل به هنجار تبدیل شده و فحاشی و بدزبانی و پرده دری امری متعارف گشته است! چنین جامعه ای و چنین پرچمدارانی مصداق روشن سخن دیگری از امام باقر(ع) است که می فرماید برخی خود را شیعه می خوانند و به نام ما مردم را غارت می کنند (بحار الانوار، ج78، ص186).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر