آنگاه كه حسين ابن علي(ع) از اسب به زير افتاده بود لشکر كوفه به خيام حرم
آن حضرت حمله كرد. امام (ع) با صداي بلند جملاتي را به زبان آورد:
«يا شيعه ال ابي سفيان! ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون
المعاد فكونوا احرارا في دنياكم و ارجعوا الي احسابكم ان كنتم عربا كما تزعمون؛ اي
پيروان خاندان ابي سفيان! اگر دين نداريد و از روز جزا نميهراسيد لااقل در زندگي
اين دنيا آزاده باشيد و اگر خود را عرب ميپنداريد به نياكان خود بينديشيد و به
روش آنان باز گرديد»
شمر گفت: چه ميگويي اي حسين؟ امام فرمود: «من با شما ميجنگم
و شما با من ميجنگيد اين زنان گناهي ندارند. تا من زنده هستم به اهل بيت من تعرض
نكنيد و از تعرض اين ياغيان جلوگيري نماييد» (مقتل خوارزمي، به نقل از، نجمي،
سخنان حسين ابن علي(ع)، ص 331-332؛ لهوف، ص74).
كساني كه با امام حسين(ع) ميجنگند به ظاهر مسلمان هستند يا
حداقل خود را مسلمان به حساب ميآورند. اما چرا امام حسين(ع) در دينداري آنان
تشكيك ميكند؟ بايد توجه داشت كه هرگز مقصود آن حضرت اين نيست كه از اين پس كساني
كه با او جنگيدهاند حكم كفار را دارند و از دايره مسلمانان خارجند. در واقع مقصود
آن حضرت دينداري و اسلام ظاهري نيست. مقصود آن حضرت از دين در اين عبارت تدين است
يعني پايبندي به دستورات دين نداريد. كسي كه خاندان ابوسفيان را ميشناسد و با اين
حال درست از آنها تبعيت ميكند و شمشير خود را در اختيار آنان و در راه اهداف آنان
قرار داده است هيچ گونه پايبندي به دين ندارد.
اما پرسش مهم ديگر اين است كه كسي كه به دين باور ندارد و
روز معاد و حسابرسي را قبول ندارد به چه معنا بايد به اصول اخلاقي و انساني پايبند
باشد؟ در واقع دين به انسان هم انديشه ميدهد و هم انگيزه. حال پرسش اين است كه كسي
كه دين ندارد و براي مثال كتاب آسماني و وحي را قبول ندارد از يك سو انديشه درست و
بينش صحيح را چگونه و از چه منبعي بايد به دست آورد؟ آيا براي او راه درست و صحيح و
مطمئني وجود دارد كه عمل اخلاقي انساني را از اعمال شرارتآميز و نادرست تشخيص
دهد؟ آيا براي او منبع قابل اعتمادي وجود دارد كه به وسيله آن عمل شايسته را از
عمل ناشايست تميز دهد؟ پرسش ديگر اين است كه به فرض كه از اين پرسش گذشتيم و قبول
كرديم كه چنين منبع و چنين راهي وجود دارد و انسان بيدين مشكل شناختي ندارد؛ اما
او وقتي به بهشت و دوزخ و زندگي ديگر و حساب و كتاب باور ندارد، با چه انگيزهاي
بايد اخلاقي زندگي كند و براي چه هدفي بايد اصول انساني را رعايت كند و اعمال
شايسته انجام دهد؟
اگر كسي تنها راه شناخت صحيح عمل صالح و شايسته را وحي
بداند بايد به اين انديشه برسد كه كسي كه به وحي باور ندارد هيچ عمل صاحل و درستي
را نميتواند بشناسد. در واقع شرط درستي و صالح بودن عمل اين است كه از وحي صحيح و درست گرفته
شده باشد. برخي از نويسندگان مسلمان بر آن رفتهاند كه براي مثال صالح بودن عمل
منوط به اين است كه از طريق قرآن مجيد و روايات اسلامي صالح بودن آن ثابت شده باشد
(جوادي آملي، دينشناسي، ص225). برخي ديگر هيچگونه دريافت فطري و شهودي را براي
انسان قبول ندارند و به آياتي مانند: «الله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون
شيئا، خدا شما را از شكم مادرهايتان در حالي خارج كرد كه هيچ نميدانستيد»
(نحل/78) تمسك ميجويند (مصباح يزدي، فلسفه اخلاق، ص49-50) مطابق اين سخنان انسان
بي دين نميتواند انديشه درستي در باب اعمال صالح و ناصالح داشته باشد چرا كه تنها
راه دستيابي به انديشه صحيح در اين زمينهها وحي است.
اين در باب انديشه بود. در باب انگيزه نيز از سخنان برخي از
نويسندگان مسلمان بر ميآيد كه از آنجا كه ارزش عمل تنها به نيت است و عملي به
لحاظ نيت صالح و درست است كه براي خدا و با قصد رسيدن به زندگي اخروي مناسب انجام
شود. از آنجا كه انسان بيدين به مبدأ و معاد باور ندارد پس نميتواند عملي با نيت
درست انجام دهد و در نتيجه اعمال او بيارزش است (ر.ك. مطهري، عدل الهي،
ص320-338). يا عملي ارزش اخلاقي دارد كه به سود من علوي يا فرازين انسان باشد و نه
من فرودين آن و از آنجا كه انسان بيدين به من علوي و اصيل باور ندارد پس عمل او
بي ارزش است و در واقع نميتواند عنوان اخلاقي را به خود بگيرد (ر.ك. مصباح يزدي،
فلسفه اخلاق، ص110-111؛ مطهري، مجموعه آثار، ج22، ص413-415).
مطابق اين سخنان اخلاق چه در بعد انديشه و چه انگيزه به دين
گره ميخورد به گونهاي كه گويا انسان بيدين نميتواند عمل اخلاقي انجام دهد. اما
امام حسين از لشگر كوفه ميخواهد كه حتي اگر دين نداشته باشند بايد اصول اخلاقي و
انساني را رعايت كنند. مطابق اين سخن بيرون دين هم انديشه و هم انگيزه ميتواند
وجود داشته باشد و بي دين ميتواند و بايد كار اخلاقي انجام دهد. در اين رابطه چند
نكته قابل توجه است.
1- در احادیث متعددي آمده است
كه عمل خير و شايسته انسان كافر براي او در روز قيامت ارزش دارد و از عذاب او ميكاهد
يا پاداشهايي را براي او به ارمغان ميآورد (ر.ك. مطهري، عدل الهي، ص336-338). از
اين روايات بر ميآيد كه انسان كافر و بي دين ميتواند عمل ارزشمند اخلاقي انجام
دهد.
2- اگر مطابق احاديث فوق عمل انسان بيدين
پاداش دارد پس ارزشمند است از آنجا كه ارزش عمل به نيت است و فرد كافر به خدا و
قيامت باور ندارد، پس بايد نيت را به معناي ديگري گرفت. كسي كه عمل خيري را انجام
ميدهد و قصد او صرفا اين است كه خير برساند و قصد فريب و خدعه و مانند آن را
ندارد، عمل او ارزشمند است.
3- مطابق اين روايات انسان كافر و بيدين
اعمال شايتسه را تشخيص ميدهد. از آياتي از قرآن مجيد بر ميآيد كه خير و شر اعمال
به انسانها الهام شده و يا در نهاد آنها قرار داده شده است. خداوند تعالي ميفرمايد:
«و نفس و ماسواها فالهمها فجورها و تقوايها، قسم به نفس و آن كه آن را درست كرد، سپس كارهاي ناشايست و
شايسته را به او الهام كرد» (شمس/7) و ميفرمايد: «ما راه را به انسان نشان داديم
خواه شاكر باشد و خواه ناسپاس» (انسان/3). در آيه نخست سخن از الهام است و در آيه
دوم سخن از اين است كه همه انسانها هدايت شدهاند. اما اينكه در سوره نحل آيه 78
آمده است كه انسان هنگام تولد چيزي نميداند، منافاتي با اين ندارد كه انسان در
درونش اموري نهفته باشد و اگر در ظرف مناسب و به صورت مناسب رشد كند درونش شكوفا
ميشود مانند هسته خرمايي كه اگر در جاي درستي قرار گيرد به درخت تنومندي تبديل ميشود.
مرحوم شهيد مطهري به نكتهاي اشاره كرده و آن اينكه كافري كه بدون نيت بد و
به قصد خير كار نيك انجام ميدهد حتما در درون وجود او اعتقاد به خدا و معاد وجود
دارد هر چند به زبان اعتراف نميكند (عدل
الهي، ص338). اما به نظر ميرسد كه پاسخ را در انسانشناسي قرآن بايد يافت. مطابق
انسانشناسي قرآن مجيد، روح الهي در انسان دميده شده و انسان فطرتا حق پرست متولد شده است. خير و
نيكي از درون انسان ميجوشد و ممكن است انساني كه به خدا و قيامت به ظاهر باور ندارد عمل خير و
شايسته را به صورت فطري بشناسد و با جوشش فطري و بدون قصد منفعت دنيوي انجام دهد.
به هر حال امام حسين(ع) از لشكر كوفه ميخواهد كه تا او زنده است به خيام حرم
او متعرض نشوند و البته مطابق اخلاق بعد از شهادت او نيز نبايد به زنان و كودكان و كساني كه در جنگ نقشي نداشتهاند متعرض شوند. اينكه براي فشار
آوردن به يك فرد نزديكان او مورد اذيت و آزار قرار گيرند به هيچ وجه يك كار اخلاقي
و انساني نيست. مطابق سخن امام حسين(ع) اين اصول اخلاقي وانساني مقدم بر دين هستند
و عقل و فطرت انسان به آنها گواهي ميدهد و حتي انساني كه دين ندارد بايد به آنها
پايبند باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر