۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

کرامت انسان را پاس بداریم!

یکی گفت در آستانه "دهه کرامت" هستیم. و من، که ذهنیتی از این دهه ندارم چرا که یا نشنیده ام و یا فراموش کرده ام، می پرسم "دهه کرامت" چیست؟ و پاسخ می شنوم که چند سالی است که فاصله تولد حضرت معصومه(ع) و تولد برادر بزرگوارش حضرت امام رضا(ع) دهه کرامت نامیده شده است.
به فکر فرو می روم. رسم است که وقتی یک روز یا یک هفته یا یک دهه یا... به نام یک چیز نامگذاری می شود در آن روز یا دهه به آن توجه می شود و درباره آن بحث می شود و جنبه های مختلف آن بررسی می شود. اما در "دهه کرامت" به چه چیزی باید توجه شود؟ کرامت چه کس یا چه چیز مقصود است؟ اولین چیزی که به ذهنم خطور می کند کرامت انسان است. من نمی دانم چه کسی و با چه هدفی این دهه را نامگذاری کرده است. اما به هر حال توجه به کرامت انسان بهترین موضوع است و بسیار شایسته است که زمانی هم به آن اختصاص یابد.
خداوند تعالی در قرآن مجید و در فرازی شکوهمند می فرماید: "لقد کرمنا بنی ادم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا"(اسراء/70). ما هر آینه فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا جابجا کردیم و از چیزهای پاکیزه روزیشان دادیم و آنان را بر بسیاری از مخلوقات برتری بسیاری دادیم.
پس انسان در نگاه خداوند گرامی و شرافتمند است و بنابراین هیچ انسانی حق ندارد این شرافت و کرامت را زیر پا بگذارد. نه کسی حق دارد که کرامت خویشتن را زیر پا گذارد و از بین ببرد، چرا که این کرامت بزرگ ترین نعمت است و زیر پا گذاشتن آن جسارت است به صاحب نعمت، و نه کسی حق دارد کرامت دیگران را زیر پا گذارد و لگدمال کند چرا که تحقیر و تخفیف کسی که خدا او را شریف انگاشته عصیان بر خداوند است.
به همین جهت است که هم و غم دولت کریمه کرامت انسان است و این در حالی است که پایه های حکومت خودکامه بر تخفیف انسان ها و نادیده گرفتن شرافت و کرامت آنان استوار گشته است. قرآن مجید درباره فرعون می فرماید: "فاستخفّ قومه فاطاعوه انهم کانوا قوما فاسقین"(زخرف/54). پس (فرعون) قوم خود را خفیف شمرد، از این رو اطاعتش کردند چرا که آنان مردم منحرفی بودند.
برای اینکه فرعون بر مردمی حکومت کند و آنان از او تبعیت و پیروی بی چون و چرا کنند باید آنان را خفیف و خوار گرداند و البته اینگونه گردن نهادنی مساوی با ذلت و خواری و البته گمراهی آشکار است.
اما وضعیت در دولت کریمه علوی کاملا متفاوت است. برای علی(ع) و حکومت او نه تنها کرامت و شرافت یک مسلمان ، بلکه یک انسان، حتی اگر مسلمان نباشد، یک اصل اساسی است و حکومت خود را موظف به حفظ آن می داند. نمونه آن هنگامی است که علی(ع) پیرمرد نابینای نصرانی را می بیند که گدایی می کند. از حال او جویا می شود. به او می گویند که این پیرمرد تا توانسته کار کرده اما حال، پیر و نابینا و از کار افتاده شده و گدایی می کند. امام خشمگین می شود و می فرماید: آیا شایسته است که این فرد که تا جوان بوده خدمت کرده و از خدمات او استفاده شده امروز گدایی کند. از بیت المال به او مستمری بدهید(وسائل، ج2، ص425).
علی(ع) در مسیر خود به کوفه وارد شهر انبار می شود. بزرگان شهر از مرکب خود پیاده شده در جلو مرکب علی(ع) شروع به دویدن می کنند. امام(ع) از آنان می پرسد که این چه کاری است که شما انجام می دهید؟ عرض کردند که این آدابی است که ما با آن امیران خود را بزرگ می داریم. امام فرمودند: به خدا سوگند زمامداران شما از این عمل سودی نمی برند و شما با این کار خود در دنیا مشقت تحمل می کنید و در قیامت بدبخت خواهید بود. و چه زیان بار است مشقتی که پشت سر آن مجازات الهی باشد(نهج البلاغه/حکت 37).
دولت کریمه علی(ع) اجازه نمی دهد که انسان ها برای او خود را خوار و خفیف گردانند و این عمل را گناهی می شمرد که مجازات الهی را در پی دارد. هیچ انسانی حق ندارد که برای بزرگداشت انسانی دیگر، حتی اگر آن انسان علی(ع) باشد، خود را خوار و خفیف گرداند و هر دولت و حکومتی که عظمت خود را در خفت و خواری ملت خود جست و جو کند، شباهتی با حکومت علوی ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر