۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

رابطه آزادى و عدالت

سید محمد علی ایازی
 
اصل عدالت در قرآن تردید ناپذیر است. آیات بسیاری به موضوع عدالت و قسط پرداخته و به موارد و جنبه هاى مختلفى از آن اشاره و نه تنها بر تحقق عدالت در جامعه تاكيد کرده، بلكه آن را از اهداف بلند پيامبران دانسته است. لذا مى فرمايد: َلقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ.(حدید/25)«هرآينه پيامبران را به براهين روشن و آشكار فرستاديم و با ايشان كتاب و ترازو فرو فرستاديم تا عدل و انصاف را مردم بپا دارند.» بارها به رعایت عداالت دستور داده شده است. إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ (نحل/90)«در حقیقت خدا به دادگری و نیکوکاری فرمان می دهد.» قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ (اعراف/ 29)«بگو پروردگارم به دادگری فرمان داده.» وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ(شوری/15)«و مامور شدم که در میان شما دادگری کنم؛ خدا پروردگار ما و پروردگار شماست.» حتی فرمان به عدالت از سوی خدا به پیامبر داده شده و به این نکته یادآور شده که خدای همه ما یکی و پروردگار ما یکی است.
از مصادیق آشکار عدالت قدرت بر سخن گفتن و احقاق حق کردن است. تحقق عدالت به فراهم شدن شرایط و هزینه دار نبودن بیان اندیشه و نظر است. بنابراین عدالت اجتماعى پايه و اساس آزادى انسان است، همان طور كه آزادى وسيله تحقق عدالت است. تا آزادى نباشد عدالت اجتماعى هم تحقق نخواهد پذيرفت. تا آزادى نباشد امنيتى به وجود نخواهد آمد، امنيتى كه انسانها بتوانند مشكلات خود را بازگو كنند و از ستم و اجحاف زورگويان جلوگيرى كنند يا كاستيها و مشكلات را نمايان سازند. به اين جهت آزادى نردبان عدالت است. يكى از مبانى آزادى اصل عدالت است. اگر عدالت، قرار دادن هر چيزى در جاى خود است، آزادى حق انتخاب انسان و از حقوق طبيعى اوست. اگر در اسلام نسبت به عدالت آن همه تأكيد شده به اين دليل است كه عدالت پايه رسيدن به آزادى است. در متون دينى گاهى حقيقت آزادى و مبارزه با ظلم و ظالم، عين عدالت است. کلمه عدل تعبیری از حق بیان و ابراز حقیقت است. امام على(ع) مى فرمايد: «افضل الجهاد كلمة عدل عند امام جائر.»( بحار الانوار، ج 100، صص 75 و 89 و 93) بهترين مبارزه كلمه عدل در پيشگاه رهبر ستمكار است.
بنابراین گاهی مصداق آزادی، كلمه عدل است. آزاد سخن گفتن و حق را بيان كردن است كه هم جهاد است و هم آزادى و نوعى ارزش.
از سوی دیگر جایگاه عدالت سیاسی دارای ابعاد گوناگونی است. از عدالت در قانون گذاری گرفته، تا عدالت کارگزاران، و عدالت قضایی و عدالت در رعایت حقوق شهروندی. هم چنین امکان انتخاب زمامداران و نقش مردم در گزینش افرادی که خود آنها را شایسته می دانند؛ و نیز اینکه همه افراد توانمند و دانشمند امکان این را داشته باشند که توانایی های خود را برای خدمت به مردم عرضه کنند، و مردم هم بتوانند آزادانه افراد شایسته را انتخاب کنند.
در قرآن كريم – صرف نظر از آزادی عقیده و ممنوعیت اجبار و اکراه- مبانی تمام اين جنبه هاى عدالت سیاسی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. مثلا در زمينه ضرورت مبارزه با ستمگران که باید منتهی به اجرای عدالت شود و یکی از مظاهر عدالت سياسى است، آمده: وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» به کسانی که ستم کرده اند متمایل مشوید که آتش به شما می رسد.(هود، آيه 113)
نه تنها به هيچ فردى نبايد ستم كرد، بلكه نبايد به كسانى كه مرتكب ستم مى شوند تكيه كرد. اتكاى به ستمگران، افزون بر اينكه موجب اظهار رضايت از اعمال آنان مى گردد، موجب تقويت و ادامه ظلم آنان نيز مى گردد. لذا قرآن به صراحت مى فرمايد: قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ.(قصص، آيه 17) «[موسی] گفت: پروردگارا به پاس نعمتی که به من ارزانی داشتی هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر