۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

فتنه حاکم و ذلّت مؤمن


محمدتقی فاضل میبدی

عنوان فوق برگرفته از کلام امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب است.سیره نویسان اصل داستان و روایت راچنین آورده اند : روزی حضرت(ع) از جایی به جایی سواربرمرکب در حرکت بود ؛ یکی از یاران ،درحالی که پیاده بود امام را، همراهی می کرد. حضرت چون کسی را در رکاب خود دید، فرمود : ارجع فان مشی مثلک مع مثلی فتنه للوالی ومذلت للمؤمن ؛ برگرد چرا که راه رفتن مثل تو با مثل من فتنه برای حاکم و ذلّت برای مؤمن است . (نهج البلاغه / کلمات قصار ، شماره 332).در نگاهامام علی(ع) کرامت و عزت آدمی تا آن جا پیش بینی میشودکه در کنار حاکمان نباید عزت وکرامت آدمی کاسته شود . و تواضع حاکمان تا آن جا پیش بینی شده که نیاید میان مردم این برتری به شکل سوار برمرکب محسوس گرد د. مهمترین نکته اخلاقی که در روایت فوق به چشم می خورد ، نکوهش تملق و مداهنه است ؛ تملق و چاپلوسی در نگاه اسلامی ، هم به شکل قول و هم به شکل عمل ، به شدت نکوهیده ومذموم است .
طبیعت آدمیان به گونه ای است که از تعریف و تمجید احساس غرور و برتری می نمایند ، بویژه اگر صاحب قدرت باشند. برهمین اساس پیامبر بزرگ اسلام فرمود : " احثوا التراب علی وجوه المداحین ، به دهان چاپلوسان و مداحان خاک بپاشید . صاحب کتاب کنز العمال روایتی به این مضون آورده است : جماعتی از قبیله " بنی عامر " به محضر مبارک پیامبر (ص) وارد شدند . در خلال گفتارآنان با پیامبر، تملق و مداحی وجود داشت و رسول اکرم را بیش از حد ستایش کردند .پیامبر ص برآشفته شد و فرمود : " سخن خود را بگویید ولی مواظب باشید که شیطان شما را به زیاده رویی در کلام وادار نسازد ." یعنی خطر تملق به گونه ای است که ممکن است پیامبران را نیز به غرور بکشاند . لهذا در قرآن کریم در کنار آیاتی که در تعریف و بزرگواری و حسن خلق و تواضح پیامبر ص وجود دارد ، آیاتی نیز ، عتاب گونه بر پیامبر نازل شده است . " ولو تقول علینا بعض الاقاویل.لاخذ نامنه باالیمین . ثم لقطعنا منه الوتین ، اگر او سخنی دروغ بر ما بگوید ما او را با قدرت می گرفتیم ، سپس رگ قلبش را قطع می کردیم (الحاقه/43) یعنی خداوندپیامبرخودرا در هنگام رسالت به شکل مطلق نگاه نمیکند وبه اوتذکرمیدهد که اگر بر خلاف واقع سخن بگوید ، با او برخورد می شود . ما بر این باوریم که عصمت پیامبران مانع خلاف گویی وغرورپذیری آنان است. و سلطه جویی وجباریت که ازچاپلوسی به وجود می آیددرآنان وجودندارد ، اما آموزش آیات الهی این است که زبان عتاب و انتقاد بر زبان چاپلوسی و مداحی مقدم است .وتنها زبان انتقاد است که می تواندجلوی غروروسرکشی رابگیرد.
هنگامی که امام علی رادرراه صفین ،درشهرانبار،براساس رسوم ایرانیان استقبال کردند ، حضرت (ع) ناراحت شد و فرمود : ماهذه الذی صنعتموه والله ما ینتفع بهذا امراءکم ،این چه کاری است که میکنی. به خدا سوگند حاکمان شما از این گونه احترام گذاشتن ها سودی نبردند . شما در دنیا خود را به زحمت می افکنید و در آخرت ، نیز دچار عذاب می شوید و چه سودمند است آسایشی که امان از جهنم در پی آن باشد . (نهج البلاغه / حکمت ،37 )
پرهیز امام علی (ع)ازعمل و القاب تملق گونه به حدی بود که آورده اند : " در زمان خلیفه دوم در دادگاه در کنار مدعی قرار گرفت . خلیفه ، امام را با کنیه صدا کرد و مدعی را با اسم . آثار ناراحتی وبرافروختگی در سیمای حضرت ظاهر شد و فرمود : از آن جهت که در رفتارت نسبت به ما دو نفر عدالت رعایت نکردی نگران شدم ؛ زیرا او را با نام صدا کردی و مرا با کنیه و لقب " ابوالحسن " خواندی، ممکن است طرف دعوی نگران شود ( ابن ابی الحدید ، ج 17،ص 65) ای کاش عالمان دینو سخنگویان مذهب این مطالب و مسایل را در رسانه ها به کرات ذکر می کردند و به جای طرح بعضی روایت های نه چندان درست و احیاناً عقل گریز و یا عقل ستیز ، گفتارهای اخلاقی ،که درکنترل قدرت ومهاردیو استبداد تاثیردارد، ذکر می کردند . آن اندازه که در کتب تاریخی و روایی اسلام ، تملق و چاپلوسی در برابر والیان نکوهیده گشته ، به این نکته مهم اخلاقی ،اما،درعمل کمترتوجه شده است . مولوی درباره خطروآفت تملق میگوید:

لطف وسالوس جهان خوش لقمه ایست        کمترش خورکآن پرآتش لقمه ایست
     آتشش پنهان ذوقش آشکار                   دوداوظاهرشودپایان کار
    از وفور مدحها فرعون شد                  کن ذلیل النفس هوناً لاتسد 

   تا توانی بنده شو سلطان مباش          زخم کش چون گوی شو چوگان مباش 
(مثنوی دفتراول)
روانشناسان می گویند : " تملق و چاپلوسی در جایی رشد می کند که جایی برای اظهار نظر آزاد و انتقاد وجود نداشته باشد . هم جامعه و هم خانوانده در بروز این رفتار مؤثرند ." سخن درستی است ، زیرا تملقاتی که در زمان حکومت بنی امیه و بنی عباس در تاریخ ، به صورت شعر ضبط شده است ،وآنا ن رابه حاکمان مستبد بدل کرد، چنین چیزی در زمان حکومت علی کمتر دیده می شود . گروهی به نام غلات پیدا شدند که نسبت به حضرت علی ع غلومی کردند و امام شدیدترین برخورد را با آنان داشت .وشایدشدت برخوردی که اما م باغلاه داشت،باسران شرک وکفردرجنگهای زمان پیامبر نداشت؛زیرا امام دانا بود که دردل تملق وغلو و مداحی چه خطرها یی نهان است.به تعبیر مولوی سالوس وخوشگویی برای مخاطب ،نخست ،خوش می نمایدولی دود وآتش آن بعدها به خرمن بشریت می افتد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر