امام علی(ع) به مالک اشتر توصیه می کند که برخی
از افراد را جزو حلقه مشاورانش قرار ندهد چرا که آنان ذهن حاکم را به صورت های
مختلف خراب می کنند و مانع آن می شوند که در موقعیت های مختلف وضعیت را درست درک
کند و تصمیم مناسب بگیرد. حضرت می فرماید:
«ای مالک! ... بخیل را از مشاوران خود قرار مده،
چرا که او تو را از نیکوکاری و بخشش باز می دارد و از تنگدستی می ترساند. آدم ترسو
را از مشاوران خود قرار مده، چرا که در انجام کارها روحیه تو را سست می کند. انسان
حریص و طمع کار را از مشاوران خود قرار مده، چرا که آزمندی همراه با ظلم و ستم را
در نظرت زیبا جلوه می دهد. همانا بخل و حرص غرائز گوناگونی هستند که ریشه در
بدگمانی به خداوند بزرگ دارند. بدترین مشاوران و دستیاران تو، کسی است که پیش از
تو مشاور و دستیار بدکاران بوده، و در گناهان آنان شرکت داشته است. پس مبادا چنین
افرادی محرم راز تو باشند. زیرا که آنان یاوران گناهکاران، و یاری دهندگان
ستمکارانند» (نهج البلاغه، نامه 53، ش 28-29).
بی تردید حلقه مشاوران شخصیتی که در پست و مقامی
قرار دارد چه در درک درست موقعیت ها و چه در تصمیم گیری های او تاثیر زیادی دارند.
مشاوران می توانند یک وضعیت عادی و مناسب را غیر عادی و بحرانی جلوه دهند و شخص را
به سوی تصمیم های نادرست و خطرناک بکشانند و می توانند یک اوضاع بحرانی و خطرناک
را عادی و مناسب جلوه دهند و او را از تصمیم مناسب بازدارند. این مشاوران نا اهل
هستند که چه بسا باعث می شوند کشوری و ملتی و نظامی به پرتگاه سقوط کشیده شود. این
مشاوران نا اهل و فاسد هستند که شخص مسئول و صاحب منصب را به ماجراجویی و اعمال و
سخنان نسنجیده ای می کشانند که هزینه سنگین آنها چه بسا کمر یک ملت را بشکند و جنگ
و ویرانی و فقر و فلاکت و بدبختی را برای ملتی به ارمغان آورد. مشاوران بی خرد یا
شیاد قدرت کشور و امکانات و توانایی های آن را برای حاکم و صاحب منصب چنان بالا و
بی بدیل نشان می دهند و دشمنان و قدرت آنان را چنان ضعیف و ناتوان می نمایانند که
او به رجزخوانی برای جهانیان به حدی ادامه می دهد که دیگر راه برگشتی نباشد.
امام(ع) می فرماید هم خصلت های روحی و اخلاقی
مشاورانت را در نظر بگیر و هم سابقه آنان را. نه افرادی که ضعف های اخلاقی جدی
دارند برای مشاوره مناسبند و نه افراد بد سابقه. خصلت ها و ویژگی های اخلاقی بی
تردید در رای و نظر آنان تاثیرگذار است. امام(ع) نمونه هایی از این کاستی های
اخلاقی، که صلاحیت طرف مشورت قرار گرفتن را از بین می برد، ذکر می فرماید.
انسان بخیل و خسیس روحیات خاصی دارد. او بیشتر
نگرانی از کمبود مال و تنگدستی را به حاکم گوشزد می کند و باعث می شود که حاکم در
هزینه کردن و خرج کردن سخت گیری کند و مشکلاتی را برای حکومت به وجود آورد. البته
مشکل دیگر را ممکن است آدمی که ولخرج است و در خرج کردن کنترل ندارد و آینده نگر
نیست به وجود آورد.
انسان ترسو ترس بی جا ایجاد می کند و از تصمیم
محکم و صحیح جلوگیری می کند و انسان متهور از طرف دیگر باعث تصمیم های جسورانه و
خطرناک می شود. به هر حال کسانی که اعتدال روحی و اخلاقی ندارند، اگر طرف مشورت
قرار گیرند باعث زیان های جبران ناپذیری می شوند. امام(ع) تنها نمونه هایی از ضعف
های اخلاقی که بیشترین لطمات را دارد آورده است.
نمونه دیگری از این ضعف های اخلاقی طمعکاری و
حرص است. امام(ع) نتیجه مشاوره با انسان های طماع را چنین بیان می دارد: این انسان
ها حرص و طمع حاکم را در مال و قدرت و شوکت بالا می برند و نتیجه حتمی این زیاده
خواهی ها ظلم و ستم است. این مشاوران هستند که حاکم را تشویق می کنند که به قدرت
مطلق و بلامنازع تبدیل شود. مشاوران طماع و سیری ناپذیر قدرت مطلق و شوکت و عظمت
را برای حاکم زیبا جلوه می دهند و به او می قبولانند که راز و رمز موفقیت، در قدرت
مطلق داشتن است. آنان به حاکمی که حکومت خود را اسلامی و دینی می داند به صورت های
مختلف می قبولانند که عظمت و شوکت و قدرت دین و نظام دینی در عظمت و شوکت و قدرت
شخص تو نهفته است و هر سخنی و عملی که عظمت و اقتدار تو را خدشه دار کند، عظمت و
اقتدار دین و نظام را خدشه دار کرده است.
و اینگونه است که ستمگری حاکم آغاز می شود و تضییع
حقوق انسان ها به امری عادی تبدیل می گردد. منتقد حاکم، مخالف می شود و مخالف بر
انداز شمرده می شود و سزاوار سخت ترین مجازات ها می گردد. نقد حاکم مساوی با دشمنی
دین و نظام می شود و مجازات های سنگینی در پی خواهد داشت. به هر حال حلقه مشاوران
هستند که قدم به قدم حاکم را به بهانه های مختلف به سمت ظلم و ستم و تضییع حقوق
مردم و رودررویی با آنان به پیش می برند تا او را به سقوط و نابودی نزدیک گردانند.
گروه دیگری که امام مشورت با آنان و مشاوره و
دستیار قرار دادن آنان را نهی می کند، انسان های بد سابقه هستند. کسانی که با
ظالمان و ستمگران همکاری کرده و آنان را یاری داده اند. کسانی که در تضییع حقوق
مردم دست داشته اند و در ظلم و ستم به مردم شریک هستند. حاکم پرهیزگار باید مهم
ترین دغدغه اش دوری از ظلم و ستم و تضییع حقوق مردم باشد. اما وقتی کسانی را از مشاوران
خود قرار می دهد که به دلیل سابقه همکاری با ظالمان، با ظلم و تضییع حقوق خو گرفته
اند و برایشان به امری عادی تبدیل شده، این مشاوران ظلم و تضییع حق را ساده و آسان
جلوه می دهند و حکومت و حاکم را در این امر غرق می نمایند.
پیامبر خدا(ص) به علی(ع) نصیحت می کند که کسانی
را مشاور خود قرار ندهد: «ای علی! با ترسو مشورت مکن، زیرا او راه حل مشکل را بر
تو تنگ می کند و با بخیل مشورت مکن، زیرا او تو را از هدفت باز می دارد و با آدم
حریص مشورت مکن زیرا او آزمندی را در نظرت نیکو جلوه می دهد» (علل الشرایع، ص559).
امام علی(ع) در جای دیگر می فرماید: «با دروغگو
مشورت مکن؛ چون دروغگو، مانند سراب، دور را در نظرت نزدیک نشان می دهد و نزدیک را
دور» (غررالحکم، ح10351).
امام صادق(ع) شرایط مشاور را اندکی متفاوت بیان
می کند: «مشورت جز با حدود چهارگانه آن تحقق نپذیرد؛ نخستین حد آن این است که کسی
که با او مشورت می کنی خردمند باشد؛ دوم اینکه آزاده و متدین باشد؛ سوم اینکه دوست
و برادروار باشد و چهارم اینکه راز خود را به او بگویی و او به اندازه خودت از آن
راز آگاه باشد، اما آن را بپوشاند و به کسی نگوید» (مکارم الاخلاق، ج2، ص98).
به هر حال سخن امام(ع) در این بخش از عهدنامه
این است که حاکمی که مشاوران ناشایست و بی اخلاق و فاسد گرد خود جمع کند این
مشاوران، هم او را از درک حقیقت باز می دارند و هم از تصمیم درست. آنان او و کشوری
و ملتی را به ورطه نابودی سوق می دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر