امام علی(ع) در فرازی از عهدنامه مالک اشتر
وظیفه حاکم را در رابطه با عیب ها و خطاهای مردم بیان می کند. آن حضرت می فرماید:
«ای مالک ... باید دورترین مردم به تو و مبغوض
ترینشان نزد تو کسی باشد که بیش از دیگران عیب جوی مردم است؛ زیرا مردم عیب هایی
دارند که حاکم در پوشاندن آنها از همه سزاوارتر است. پس آنچه را که بر تو پوشیده
است آشکار مساز، زیرا وظیفه تو فقط پاک کردن عیوبی است که بر تو ظاهر گشته، و
خداوند نسبت به آنچه از تو پنهان مانده است داوری خواهد کرد. پس تا می توانی عیوب
مردم را بپوشان، تا خداوند آنچه را تو دوست داری که بر مردم پوشیده باشد، بپوشاند.
کینه ها را از دل بشوی و خود را از انتقام گیری مبرا و پاکیزه گردان و از هر چه برایت
روشن نیست چشم بپوش. در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین خائن است هرچند خود
را به خیرخواهان شبیه سازد» (نهج البلاغه، نامه 53، ش24-27).
امام(ع) نکات مهمی را در رابطه با این بعد از
وظیفه حکومت بیان می فرماید. آن حضرت در واقع در این فراز از سخن خود یک امر و دو
نهی را آورده است .
1-حاکم حق، خطاپوش
است
مردم عیب هایی دارند و خطاهایی از آنان سر می
زند و حکومت از این عیب ها و خطاها به صورت طبیعی مطلع می گردد. حکومت های باطل و
خودکامه و فاسد از عیوب و خطاهای مردم نیز، مانند هر چیز دیگر، استفاده ابزاری می
کنند و از آنها در راستای سیاست های باطل خود بهره می برند. وقتی خطاهایی یا عیبهایی
از انسانی برای این نوع حکومت ها فاش می شود نخستین چیزی که به ذهنشان می رسد این
است که همین عیب و خطا و تهدید به مجازات و آبروریزی را ابزاری برای فشار به این
فرد قرار دهند تا به موقع از او استفاده کنند. او را مجبور می سازند که جلو انظار
حاضر شده به خطاهایی و یا به ارتباط با افرادی و ... اعتراف کند و بدین وسیله
مخالفان و منتقدان را، که به هیچ وجه فرصت دفاع از خود را نمی یابند، لکه دار کنند
و حرمت و موقعیت اجتماعی آنان را از بین ببرند.
اما حاکم حق که تنها به وظیفه می اندیشد و از
هیچ وسیله نادرستی استفاده ابزاری نمی کند، چرا که معتقد است هرگز با ابزار باطل نمی
توان حق را یاری کرد، نه تنها به فکر استفاده ابزاری از عیوب و خطاهای مردم نیست،
بلکه وظیفه خود می داند که عیوب مردم را بپوشاند. امام علی(ع) می فرماید حاکم باید
به فکر پاک کردن عیوب و خطاها باشد و نه افشای آنها. آن حضرت در لابلای سخن خود به
نکته مهمی اشاره می کند و آن اینکه کسی که عیب و خطاهای دیگران را فاش می کند کینه
و ناپاکی در دل دارد و در پی انتقام گیری است. افشای راز دیگران هرگز نمی تواند با
هدف درست و صحیح و خدایی انجام گیرد.
پیامبر خدا(ص) می فرماید: «هر کس از برادر خود
گناهی بداند و آن را بپوشاند، خداوند درروز قیامت گناهان او را بپوشاند» (گزیده
میزان الحکمه، ص578) و امام باقر(ع) می فرماید: «مومن در برابر مومن وظیفه دارد که
هفتاد گناه بزرگ او را بپوشاند» (کافی، ج2، ص207).
2-حاکم پارسا خطای
مردم را جست و جو نمی کند
امام(ع) در این سخن و وصیت، مالک اشتر را از یک
عمل نهی می کند و آن جست و جو برای یافتن گناهان و خطاها است. توصیه اول این بود که
هر خطایی از مردم که برایش آشکار شد آن را افشا نکند و از آن سوء استفاده نکند
بلکه در پاک کردن آن بکوشد. توصیه دوم این است که هرگز تلاش نکند که خطاها و
گناهان مردم را کشف کند. اینکه در خانه های مردم چه می گذرد و مردم در خفا چه
کارهایی انجام می دهند ارتباطی با حکومت ندارد و هرگز نباید جست و جو کند که اسرار
مردم را کشف کند. ابزار و وسیله ای که هم کاربرد صحیح و عقلایی دارد و هم کاربرد
نادرست، کسی حق ندارد که مردم را متهم به آن کند که در درون خانه خود از کاربرد
نادرست آن استفاده می کنند. همچنین تحقیق و تفحص درباره اینکه چه استفاده ای از آن
ابزار می شود نه تنها وظیفه حکومت نیست، بلکه چنین تجسسی مجاز نیست.
خداوند تعالی می فرماید: «ای کسانی که ایمان
آورده اید! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید؛ زیرا پاره ای ازگمان ها گناه است و
تجسس نکنید ... » (حجرات/12).
پیامبر خدا(ص) می فرماید: «عیب های مومنان را
جست وجو نکنید، زیرا هر کس در پی عیب های مومنان بگردد، خداوند در پی عیب های او
می گردد و هر کس خداوند تعالی عیوبش را جست و جو کند، او را رسوا سازد گرچه درون
خانه اش باشد» (ثواب الاعمال، ج2، ص288). امام علی(ع) می فرماید: «کاوش کردن در
عیب دیگران خود عیب است» (غرر الحکم، ح4489).
نقل است که یکی از خلفا در شهر می گشت تا اینکه
صدای آواز خواندن مردی را از حانه ای شنید. از دیوار بالا رفت و گفت: ای دشمن خدا،
خیال کرده ای که خداوند برای تو گناهکار پرده پوشی می کند؟! آن مرد گفت: ای امیر
مومنان! تو هم درباره من تند نرو. اگر من یک گناه کردم تو سه گناه مرتکب شدی:
خداوند فرموده است: «تجسس نکنید» (حجرات/12) و تو تجسس کردی. و فرموده است «از
درها وارد خانه ها شوید» و تو ازدیوار بالا آمدی. و فرموده است: «وارد خانه های
دیگران مشوید مگر اینکه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید» اما تو بدون اجازه
وارد شدی (کنز العمال، ح8827).
اما گویا بالا رفتن از دیوار خانه های مردم و
کاوش در آن و حتی تخریب وسایل آنان برای برخی از حکومت ها که خود را دینی و اسلامی
می خوانند به امری عادی و روزمره تبدیل شده است.
3-پرهیز از گماردن
جاسوس و خبرچین برای امور شخصی مردم
نکته سومی که امام(ع) به آن توجه می دهد و مالک
اشتر را از آن نهی می کند این است که سخن عیب جویان را بشنود. حضرت می فرماید
افراد عیب جو و سخن چین را از خود دور کن و از آنها نفرت داشته باش.
آن حضرت به گماردن جاسوس تصریح نمی کند اما می
فرماید که حتی اگر کسی چنین عملی را خودسرانه انجام داد او را طرد کند. نه تنها
سخن او را تایید مکن، بلکه توجه داشته باش که به چنین افرادی هرگز نمی توان اعتماد
کرد چرا که کسی به خاطر خدا و دین و حق پرستی به کار عیب جویی و تجسس در امور شخصی
مردم نمی پردازد. چنین انسان های پستی که برای رسیدن به متاع نا چیزی از این دنیا
دست به کارهای پست می زنند از خیانت دور نیستند و اگر امروز برای تو جاسوسی کردند
به راحتی برای رسیدن به متاع بیشتر به تو خیانت می کنند. او را هرگز نباید خیرخواه
نظام و حکومت به حساب آورد. او دشمن نظام است. کسی که مردم را نسبت به نظام بدبین
می کند در واقع خائن است نه خدمتگذار.
امام علی(ع) می فرماید: «از خطای دیگران هرگز
شاد مشو؛ زیرا تو نیز همیشه از خطا کردن مصون نیستی» ( غرر الحکم، ح10294) و امام
صادق(ع) می فرماید: «دورترین بنده از خدا، آن کسی است که با شخصی طرح دوستی افکند
و لغزش های او را نگه دارد، تا روزی به واسطه آنها او را سرزنش کند» (کافی، ج2،
ص355).
پس در مکتب علی(ع) حکومتی دینی و اسلامی و
پارسایانه است که نه تنها از خطاها و عیوب مردم سوء استفاده نکند و آنها را ابزاری
برای رسیدن به اهداف خود قرار ندهد، بلکه پوشانیدن و پاک کردن آنها را وظیفه خود
بداند. نه تنها در پی یافتن خطاها نباشد و تجسس نکند، بلکه افعال مردم را به
بهترین صورت آن حمل کند و به آنان گمان بد نبرد. نه تنها جاسوس نگمارد و از افراد
خبرکش در امور شخصی مردم استفاده نکند، بلکه افراد اینگونه را طرد کند. البته اگر
حکومتی پیدا شود که خود را اسلامی و دینی بنامد و برای مردم شنود بگذارد و حتی از
داخل خانه مردم و حتی اتاق خواب آنان خبرگیری کند و ... تکلیفش روشن است. چنین
حکومتی را اگر بتوان اسلامی خواند، نام اسلام اموی شایسته آن است و نه اسلامی نبوی
و علوی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر