تردیدی نیست که هیچ فردی در همه زمینه ها تخصص
ندارد و حاکم یا نظام حکومتی برای اداره جامعه به تخصص های مختلفی نیاز دارد که
هرگز در یک فرد جمع نیست. حتی در زمینه ای که فرد حاکم یا صاحب منصب تخصص دارد باز
نیاز به مشورت با دیگر کارشناسان دارد. بنا و روش خردمندان حتی در امور کم اهمیت
تر مشورت با کارشناسان و متخصصان است. برای جراحی یک بیمار، گروهی از متخصصان یک
رشته با گرایش های همسان یا متفاوت کمیسیون پزشکی تشکیل می دهند و با هم گفت و گو
می کنند تا به یک نظر برسند. تصمیم گیری درباره سرنوشت یک ملت و کشور در زمینه های
مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... بسیار مهم است و هیچ فردی درباره هیچ یک از
این زمینه ها و دیگر زمینه ها نمی تواند با تصمیم فردی و کارشناسی نشده خود کشوری
را اداره کند. کشوری که همه امورش با نظر شخصی یک فرد اداره شود و درباره همه چیز،
او تصمیم بگیرد، قطعا وضعیت مناسبی نخواهد داشت. امام علی(ع) در فرازی از عهدنامه
مالک اشتر به زیبایی این نکته را بیان می فرماید:
«ای مالک ... با دانشمندان، فراوان گفت و گو کن،
و با حکیمان فراوان بحث کن، که این عمل مایه آبادانی و اصلاح شهرها ، و برقراری
نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشته است» (نهج البلاغه، نامه53، ش4039).
اداره یک کشور و مملکت و ایجاد و تصویب قانون در
زمینه های مختلف و سیاستگزاری در حوزه های گوناگون و اتخاذ شیوه ها و راهکارهای
مناسب برای اجرا و ... به علوم و دانش های مختلفی نیاز دارد که هیچ فردی همه آنها
را در خود ندارد. یک نظام حکیمانه و خردمندانه نظامی است که از دانش ها و تخصص های
افراد متعدد در زمینه های مختلف استفاده کند تا در تصمیم سازی و قانونگذاری و
اتخاذ روش های اجرای مناسب موفق باشد. وضع یک قانون و در پیش گرفتن یک سیاست به
شناخت زمینه ها و عوامل و پیامد های متعددی نیاز دارد که رشته های علمی متعدد و
پرشماری می تواند آن را حاصل کند.
امام علی(ع) در زمانی با مالک اشتر سخن می گفت
که جامعه چندان پیچیده نبود و اداره آن چندان سخت نبود، چرا که جامعه تازه از حالت
بدوی به تمدن رسیده بود. در آن زمان ممکن بود که کسی همه علوم زمانه را، با توجه
به آن زمان و مکان، کسب کند. پس نه جامعه چندان پیچیده بوده و نه از دانش های
گسترده و شاخه های مختلف علوم خبری بود. امام(ع) در آن ظرف دستور می دهد که مالک
با عالمان و متخصصان و حکیمان مشورت و گفت و گو کند. اما وضعیت در زمان ما از دو
جهت بسیار متفاوت است. هم از این جهت که اداره جامعه بسیار پیچیده و مشکل شده چرا
که زندگی مردم در جنبه های مختلف تغییر کرده و مسائل مختلفی به هم گره خورده و
وضعیت بسیار پیچیده ای را به وجود آورده است. و از سوی دیگر دانش ها بسیار گسترده
شده و به رشته ها و شاخه های متعددی تقسیم شده است. این دو امر باعث شده که برای
اداره جامعه به دانش کارشناسان بسیار زیادی در رشته های مختلف نیاز باشد. آنچه
امام علی(ع) به مالک اشتر برای اداره جامعه ساده آن روز توصیه فرموده، امروزه دهها
و شاید صدها برابر آن نیاز است.
کسی که در دنیای امروز در پستی و منصبی قرار
گیرد و خود را بی نیاز از مشاوره با کارشناسان بداند در واقع جاهل و نادان محض
است. چرا که یا اوضاع و احوال و وضعیت جامعه و مشکلات اداره جامعه را نمی داند و
یا خود را نمی شناسد و ارزیابی او از قدر و اندازه خودش غیر واقعی است. امام
علی(ع) می فرماید:
«نادان، کسی است که خود را به آنچه نمی داند
دانا شمارد و به رای و نظر خود بسنده کند و پیوسته از دانشمندان دوری کند و از
آنان عیب و ایراد گیرد و مخالفان خود را بر خطا داند و آنچه را نفهمیده، گمراه
کننده شمارد. هرگاه به مطلبی برخورد که آن را نمی داند، منکرش شود و آن را دروغ
شمارد و از روی نادانی خود گوید: من چنین چیزی را نمی دانم و فکر نمی کنم که وجود
داشته باشد و یا در کجا چنین چیزی است. و این از آن روست که به نظر و رای خود
اعتماد دارد و از نادانی خود بی خبر است! از این رو به سبب نادانی خویش پیوسته از
جهل بهره می گیرد و حق را انکار می کند و در نادانی سرگشته می ماند و از طلب دانش
تکبر می ورزد» (تحف العقول، کوتاه سخنان امام علی«ع»).
آری این انسان جاهل و نادان است که در همه زمینه
ها نظر می دهد و زبانش همیشه باز است و برای همگان برنامه می نویسد و پر مدعاست و
چون سخن می گوید از همه دانش ها، اعم از علم دین و دنیا و همه زمینه ها و دانش ها
به زبان می آورد و همگان را به سوی خود دعوت می کند و دیگران را گمراه می داند و
به راه صحیح دعوت می کند و ...
امام علی(ع) می فرماید: «در نادانی تو همین بس
که به دانش خود مغرور شوی» (امالی الطوسی، ص56) و می فرماید: «بزرگ ترین نادانی،
ناآگاهی انسان از شان و منزلت خویش است» و می فرماید: «در نادانی انسان همین بس که
قدر و اندازه خود را نشناسد» (غرر الحکم، ح2936 و 7054).
اما انسان خردمند اندازه خود را می داند و به
کاستی های علمی و عملی خود آگاه است و خود را محتاج مشورت با دانایان و کارشناسان
می داند. امام علی(ع) می فرماید: «هر کس با بزرگان مشورت کند در خردهای آنان شریک
گردد» (نهج البلاغه، حکت161).
به هر حال جامعه ای که به کارشناسان و دانشمندان
رشته های مختلف بها نمی دهد و از آنان در تصمیم گیری ها و سیاستگزاری ها استفاده
نمی کند همان جامعه جاهلیت است که امام علی(ع) درباره آنها می فرماید: «...خوابشان
بیداری و سرمه چشمشان اشک بود، و این سرزمینی بود که در آن دهان عالمان و
دانشمندان دوخته شده بود و نادانان و جاهلان گرامی و ارجمند بودند» (نهج البلاغه،
نامه2، ش10).
به هر حال دانشمندان و متخصصان دانشگاهی در یک
رشته تخصص دارند و در دیگر رشته ها نمی توانند نظر دهند و همین طور عالمان علوم
دینی تنها در رشته خود می توانند نظر دهند. برای تصمیم گیری در یک امر پیچیده به
دانش و کارشناسی دانشمندان و کارشناسان بسیار زیادی نیاز است. برای نمونه می توان
به سیاستگذاری درباره کنترل یا تکثیر جمعیت در کشور اشاره کرد. اینکه ظرفیت کشور
به لحاظ جمعیت چه میزان است و آیا امروز به صلاح کشور کنترل جمعیت است یا تشویق به
تکثیر آن، مساله ای است که دانشمندان زیادی باید با توجه به رشته علمی خود درباره
آن نظر دهند و حکومت و نظام با توجه به نظر همه کارشناسان به جمع بندی برسد. پیشتر
در نوشتاری تحت عنوان «تکثیر جمعیت، شریعت و ظرفیت کشور» در دو شماره (1) و (2) به
اجمال به این موضوع پرداخته شد.
این یک نمونه است و حکومت و نظام حکومتی موظف
است در همه زمینه ها به نظر کارشناسان و عالمان مراجعه کند. این توصیه اکیدی است
که امام علی(ع) به مالک اشتر می کند و می فرماید برای آباد شدن کشور و اصلاح امور
شهرها و برقراری نظم و قانون این کار ضروری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر