۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

حکومت پارسایان(28) خدمتگزاری صادقانه و مخلصانه

خدمت به خلق خدا عنوانی اخلاقی است که در متون اسلامی، و نیز متون دیگر ادیان، بر آن تاکید زیادی شده است. این عنوان در واقع دارای چنان بار ارزشی است که همه مکاتب، اعم از دینی و غیر دینی، به آن اهمیت می دهند و حتی کسانی که در واقع قصد بهره کشی از مردم را دارند، از این عنوان سوء استفاده می کنند. حتی مستبدترین و زورگوترین حکومت ها و حکومت هایی که هیچ هدف انسانی و مقدسی را دنبال نمی کرده اند، و در پی اهداف شیطانی بوده اند، در شعار و سخن، خود را خدمتگزار ملت معرفی می کرده اند. اینجاست که شناسائی و تمیز حاکمان و صاحب منصبانی که واقعا در پی خدمت به خلق اند، از کسانی که از این عنوان استفاده ابزاری می کنند کار آسانی نیست. از آنجا که نفس آدمی بسیار پیچیده است و از لایه ها و سطوح مختلفی تشکیل گردیده، گاهی امر بر خود فرد مشتبه می شود و در حالی که واقعا در پی نفسانیات است گمان می کند برای اهداف نیکو و مقدس تلاش می کند.
امام علی(ع) در فرازی از عهدنامه مالک اشتر به نکاتی اشاره می کند که بی ارتباط با این موضوع نیست و در واقع برخی از ویژگی های حاکم خدمتگزار را بیان می کند:
«ای مالک ... بپرهیز از خودپسندی و تکیه بر چیزهایی که تو را به خودپسندی می کشاند، و دوستی ستایش و تمجید مردم از تو، چرا که این امور بهترین فرصت برای شیطان است تا نیکی نیکوکاران را تباه سازد. بپرهیز از اینکه خدمت خود را بر مردم منت گذاری، یا آنچه را انجام داده ای بزرگ بشماری، یا مردم را وعده ای داده، سپس خلف وعده نمایی! منت نهادن، پاداش نیکوکاری را از بین می برد و زیاد و بزرگ شمردن کارهای خود باعث خاموشی نور حق در دل می گردد و عمل نکردن به وعده خشم خدا و مردم را بر انگیزد. خدای متعال می فرماید: نزد خداوند بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید» [صف/3] (نهج البلاغه، نامه 53، ش145-147).
آنچه را امام(ع) در این فراز کوتاه بیان فرموده می توان به چند بخش تقسیم کرد:
1-خودپسندی و غرور؛ کبر و خودپسندی از رذائل اخلاقی بسیار ناپسندی هستند که همگان آنها را مذموم می شمارند و در متون دینی بحث های زیادی درباره منشأ آنها، زیان های آنها و راههای مبارزه با آنها آمده است. امام علی(ع) در این سفارش به دو نکته اشاره می فرماید، یکی پرهیز از خودپسندی و دیگری پرهیز از آن چیزهایی که باعث غرور و خودپسندی انسان می شود.
کبر و خودپسندی زیان های زیادی برای شخصیت فردی و اجتماعی انسان دارد. امام علی(ع) می فرماید: «میوه خودپسندی، دشمنی و کینه توزی است» (غرر الحکم، ح4606) و می فرماید: «هیچ تنهایی وحشت انگیز تر از خود پسندی نیست» (نهج البلاغه، حکمت 113) و می فرماید: «خود پسندی، مانع پیشرفت و کمال است» (همان، حکمت 167) و می فرماید: «خودپسندی، دشمن درست اندیشی و آفت خردهاست» (تحف العقول، کوتاه سخنان امام علی«ع») و می فرماید: «خودپسندی، خرد را تباه می کند» (غرر الحکم، ح726).
معلوم است که انسان خودپسند و مغرور خود را بی نیاز از دیگران و برتر از آنان می داند واز یک سو با دیگران مشورت نمی کند و تصمیمات نادرست می گیرد و از سوی دیگر مردم از او گریزان می شوند و به او کمک نمی کنند. پس حاکم یا صاحب منصبی که خودپسند و مغرور باشد از نعمت خردورزی و بهره مندی از خرد دیگران محروم است.
امام علی(ع) درباره متکبر می فرماید: «شخص متکبر، از دوست بی بهره است» (غرر الحکم، ح7464) و می فرماید: «هر کس بر مردم بزرگی فروشد خوار شود» ( بحار الانوار، ج77، ص235) و می فرماید: «کسی که تکبر داشته باشد، عالم نمی شود» (غرر الحکم، ح10586). و امام باقر(ع) می فرماید: «هیچ مقداری از تکبر به دل آدمی راه نیابد، مگر اینکه به همان اندازه، کم باشد یا زیاد، از خردش کاسته شود» (بحار الانوار، ح78، ص176).
از احادیث فوق آشکار می گردد که چرا کبر و غرور و خودپسندی حاکم مانع خدمتگزاری او می گردد. کبر و خودپسندی بزرگترین مانع تصمیم درست است چرا که آن با خردمندی جمع نمی گردد.
امام(ع) به مالک توصیه می کند که از کارهایی که باعث غرور و خودپسندی می شود خودداری کند. حاکم باید تمام حرکات و سکناتش و نیز همه مراوداتش متواضعانه باشد تا کبر و غرور در دل او راه نیابد. اگر شنیده می شود که پیامبر خدا(ص) با یاران خود چنان می نشست که کسی که وارد می شد نمی توانست آن حضرت را بشناسد، این سنت و سیره برای مبارزه با کبر و غرور بوده است. حاکمی که مجالس عمومی تشکیل دهد و بار عام و خاص دهد و خود در مکانی رفیع بنشیند و دیگران در پایین و روی زمین جلوی او زانو بزنند و ... زمینه کبر و غرور خود را فراهم آورده است. حاکمی که به شهری وارد شود و مردم را به دنبال خود بدواند زمینه کبر و غرور خود را فراهم آورده است. پیامبر خدا(ص) به طرف قبرستان بقیع رهسپار شد. اصحاب حضرت در پی او به راه افتادند. پیامبر ایستاد و به آنان دستور داد جلو بروند و آنگاه خود در پی آنان حرکت کرد. علت را پرسیدند و آن حضرت فرمود: «من صدای کفش های شما را شنیدم و ترسیدم چیزی از تکبر به وجودم راه یابد» (کنز العمال، ح8878). امام علی(ع) به کسی که پیاده دنبال او حرکت کرده بود، فرمود بازگرد که این کار تو باعث غرور حاکم و خواری تو می شود (نهج البلاغه، حکمت 322).
2-دوستی مدح و ستایش؛ یکی دیگر از اموری که حاکم را از خدمتگزاری باز می دارد دوستی مدح و ستایش است. چنین حاکمی خیر و صلاح واقعی مردم و مملکت را در نظر نمی گیرد، بلکه اعمالی را انجام می دهد که در چشم مردم خوش آید یا خوش نمایانده شود. خدمتگزار کسی است که تنها بر اساس مصلحت مردم و کشور حرکت می کند، هرچند در کوتاه مدت مدح نشود یا حتی سرزنش شود. به هر حال پیامبر خدا می فرماید: «دوست داشتن مدح و ثنای مبالغه آمیز بینش و بصیرت دینی را از بین می برد و خانه ها را از اهلش خالی می سازد» (تنبیه الخواطر، ج2، ص122). امام علی(ع) می فرماید: «هر کس از مدح و ثنای نادان درباره خود خوشحال شود، فرزانه نیست» (تحف العقول، ص208).
3-منت گذاشتن بر مردم؛ حاکم اگر خدمتی برای مردم انجام می دهد در حد وظیفه است و کسی که وظیفه خود را انجام داده در حد عدالت عمل کرده و در واقع احسان نکرده است که سخن از منت به میان آید. حاکمی که بر مردم خود منت می گذارد در واقع جایگاه خود و مردم را درست نشناخته و توجه ندارد که این مردم هستند که صاحب همه چیز هستند. حاکمی که به مردم خدمت می کند در واقع حق مردم را می دهد و کسی که حق خود را می گیرد معنا ندارد که بر او منت گذاشته شود. هر چند منت گذاری همه جا، حتی جایی که کسی به دیگران احسان  کرده، ناشایست است. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «یکی از کسانی که خداوند در روز قیامت از او هیچ چیز را نمی پذیرد کسی است که منت می گذارد» و می فرماید: «آفت بخشش منت گذاری است» و می فرماید: «کسی که بر مردمان منت می گذارد میان او و دوزخ پرده ای نیست» (هشام صالحی، نهج الفصاحه، ص522).
4-بزرگ شمردن خدمات؛ حاکم نباید آنچه را که انجام داده است مهم و بزرگ شمارد و درباره آنها مبالغه کند. روی آوردن به تبلیغ و در بوق کردن کارهایی که انجام گرفته شایسته حکومت پارسا نیست. در واقع مبالغه و بزرگ کردن کارها و خدمات انجام گرفته نوعی فریب و حیله است. پیامبر خدا می فرماید: «انسان خردمند خوبی اندک دیگران را زیاد می بیند و خوبی های بسیار خود را اندک می شمارد» (مستدرک الوسائل، ج1، ص132).
به هر حال حاکمی که خود را خدمتگزارمردم می داند، به دادن آمارهای غلط روی نمی آورد و دغدغه او این نیست که با تغییر ملاک ها آمار اشتغال را بالا ببرد و آمار تورم را پایین بیاورد و ... چنین حکومتی خدمتگزار نیست بلکه شیاد و حیله گر و فریبکار است.
5-خلف وعده؛ حاکمی که خود را خدمتگزار می داند وعده ای که تحقق آن در توانش نیست یا قصد انجام آن را ندارد، نمی دهد. کسی که وعده هایی عجیب و غریب می دهد که همگان می دانند که انجام آنها ممکن نیست، قصد خدمتگزاری ندارد، بلکه تنها به فکر قدرت خویش است. او می خواهد با این وعده ها رای و نظر مردم را جلب کند. البته برخی از صاحب منصبان حیله گر وعده هایی را می دهند و می دانند که امکان تحقق ندارد ولی می خواهند به مردم بگویند که من می خواستم چنین کنم و دیگران مانع شدند و ... به هر حال خدمتگزاری صادقانه و خالصانه با حیله و فریب و دغل نمی سازد.
پیامبر خدا(ص) می فرماید:«وعده دَین است، وای بر کسی که وعده دهد و خلف وعده کند، وای بر کسی که خلف وعده کند، وای بر کسی که خلف وعده کند» (کنز العمال، 6865). امام علی(ع) می فرماید: «هرگز وعده ای نده که نسبت به انجام آن از خود مطمئن نیستی» (غرر الحکم، ح10297).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر