میدان های ورزشی و صحنه های مسابقات بین المللی
از فرهنگ و ادبیات خاصی برخوردار است و هدفی خاص را دنبال می کند که عدم شناخت
درست آن و یا استفاده نابجا از آن نه تنها مانع بهره مندی از منافع آن می گردد،
بلکه چه بسا زیان های سنگینی را در پی خواهد داشت. این روزها شاهد درخشش ورزشکاران
کشورمان در میدان المپیک هستیم که دستاورد آن رتبه ای دور از انتظار برای کشور ما
در میان کشورهای جهان است. ضمن عرض تبریک به مدال آوران و عرض خسته نباشید به همه
ورزشکارانی که برای برافراشتن پرچم کشور تلاش کردند، چه آنان که در این راه پیروز
شدند و چه آنان که شکست خوردند، و با تبریک به ملت شریف ایران، توجه به چند نکته
در این رابطه به نظر مهم می رسد:
1-موفقیت در ورزش تنها متعلق به خود ورزش است و
هیچ چیز دیگری را نمی توان پشت آن پنهان کرد. اینکه موفقیت در ورزش به معنای
اقتدار ملی و رشد و توسعه همه جانبه تلقی شود یا اینگونه نشان داده شود، زیانی
بزرگ برای کشور و ملت است. شنیده می شود که برخی از کشورها چنان به طلای المپیک
بها می دهند که کارخانه هایی قهرمان ساز ایجاد کرده و برای کسب مدال با کودکان
برخوردهایی غیر انسانی انجام می دهند و در واقع با شکنجه هایی سخت قهرمان می
سازند. اینکه بدن یک انسان را به قیمت شکستن و نابودی روح و روان او به یک قهرمان
تبدیل کنیم، به گمان اینکه تعداد مدال های طلا نشانه اقتدار کشور است، خطایی
وحشتناک است. موفقیت در میدان ورزش مهم است اما همه چیز نیست.
کشور ما جزو بیست کشور اول جهان در ورزش شد که
این جای خوشحالی زیادی دارد. اما یک روز مانده به پایان المپیک حادثه بسیار غمباری
در کشور ما رخ داد و زلزله در آذربایجان باعث کشته و زخمی شدن صدها تن از
هموطنانمان گردید. این فاجعه بزرگ، که یک عزای ملی است، با اینکه گویا چندان مورد
توجه مسئولان و به ویژه رسانه ملی قرار نگرفت و حتی باعث نشد که در همان روز اول
مملکت شکل عزا به خود بگیرد، اما از جهاتی مورد توجه است. آیا کشور ما از جهات
دیگر هم جزو بیست کشور برتر جهان قرار دارد؟ آیا یک زلزله شش ریشتری در همه جا این
تعداد تلفات بر جا می گذارد؟ مسئولان می گویند تعداد زیادی روستا صددرصد تخری شده
است. آیا این فاجعه نیست. آیا اگر از این جهت بین بیست کشور اول جهان بودیم بهتر
نبود؟ آیا در امور دیگر مانند رفاه، بهداشت، اقتصاد و .. جزو بیست کشور اول جهان
هستیم. آیا در اموری مانند تصادفات و آلودگی هوای شهرها و ... جایگاه خوب و مناسبی
داریم؟ بهتر است پشت ورزش پنهان نشویم.
2-میدان ورزش میدان جوانمردی و اخلاق است. به
ورزشکار خود باید تعلیم دهیم که با اینکه مدال مهم است ولی انسانیت و اخلاق و
جوانمردی مهمتر است. اگر ما مدعی پرچمداری اسلام هستیم، و اگر پیامبر ما هدف از
رسالت خود را اتمام مکارم اخلاق بیان می فرماید، این اخلاق باید در رفتار و کردار
و حرکات ورزشکاران ما نمایان باشد و جهانیان شاهد آن باشند. کسی که اخلاق و
جوانمردی را رعایت می کند، هرچند مدال نیاورد، در واقع پیروز است و قهرمان واقعی
اوست. عده ای جوان مسلمان مشغول مسابقه هستند و هرکدام تلاش می کنند سنگی را به
میزان توان خود بالا ببرند تا قویترین مشخص شود. پیامبر خدا(ص) از راه می رسد و می
فرماید می خواهید من قهرمان را مشخص کنم. قهرمان واقعی کسی است که هیچ چیز او را
از مسیر حق و انسانیت خارج نسازد و به زشتی آلوده نکند و به هنگام خشم به خود مسلط
باشد و جز حقیقت نگوید و دروغ یا دشنام به زبان نیاورد (وسائل الشیعه، ج2، ص469).
امروزه در تمام جهان سخن از اخلاق و جوانمردی در
میادین ورزشی می رود و درباره مصادیق این جوانمردی بین جهانیان کمتر اختلاف است که
خود این امر شاهدی بر فطری و عقلانی بودن اصول اخلاقی است. در میادین ورزشی باید
این اصول فطری و عقلانی، که همه مردم جهان فارغ از دین و مذهبی که دارند، قبول
دارند، حاکم باشد و ورزشکاران ما باید پرچمدار این امر باشند. قهرمانی با هر ابزار
و با هر ترفند ارزشمند نیست و نباید به اصل قطعی و هدف نهایی تبدیل شود.
3-میدان ورزش میدانی خاص است که باید هدف اصلی
اش صلح و دوستی بین مردم جهان باشد. هرگز نباید ورزش را با سیاست مخلوط کرد. وقتی
در میدان ورزشی یک ورزشکار ما با ورزشکاری از آمریکا مبارزه می کند تنها دو
ورزشکار جوانمردانه مبارزه می کنند و هرگز مبارزه بین جبهه حق و جبهه باطل و جبهه
عدل با استکبار نیست. نه پیروزی ما پیروزی یک جبهه سیاسی است و نه شکست ما شکست یک
جبهه. تلقین چنین اموری به ورزشکاران انحرافی بزرگ است. آنان باید در میدان،
دوستانه و با رعایت تمام اصول انسانی مسابقه دهند. حتی ورزشکاران دو کشوری که با
هم در حال جنگ هستند، در میدان مسابقه جنگ نمی کنند بلکه برای صلح و دوستی مسابقه
می دهند. همچنین در بیرون از میدان باید این امر رعایت شود و اینگونه نباشد که در
پیام های سیاستمداران بحث نبرد بین حق و باطل و استضعاف و استکبار مطرح شود. حتی
در پیام تبریک رهبران باید اصول اخلاقی و
جوانمردی رعایت شود.
اگر کشیدن پای سیاست به ورزش باعث شود که
ورزشکار ما مجبور به دروغگویی شود و برای مثال خود را به بیماری بزند که با
ورزشکار فلان کشور روبرو نشود، این خود بدترین شکست است. ممکن است کشوری را ما به
رسمیت نشناسیم، اما اعلام کنیم که به نظر ما میدان ورزشی ارتباطی با به رسمیت شناختن
آن کشور ندارد. و البته اگر به نظر ما ربط دارد، باید شجاعانه اعلام کنیم که با
این کشور مسابقه نمی دهیم و البته هزینه آن را نیز می پردازیم. به هر حال دروغ و
فریب و امثال آن هرگز راه مناسبی نیست و با روح ورزش و میدان ورزشی ناسازگار است.
4-میدان ورزشی هرگز میدان جنگ بین اسلام و کفر و
دین و الحاد نیست. نه پیروزی یک فرد مسلمان بر یک غیر مسلمان یا ملحد ، پیروزی
اسلام است و نه شکست او شکست اسلام. کشیدن پای دین به میادین ورزشی بیشترین لطمه
را به دین می زند. میدان ورزش، میدان مسابقه سالم دو انسان است و هیچ ارتباطی به
دین و مذهب آنان ندارد و اصول و قوانین حاکم بر آن هم قوانین و اصول انسانی است.
حتی اگر پای شعار های دینی و مذهبی به صورتی افراطی به میادین ورزشی کشیده شود و
پیروزی ورزشکاران به شعارها و نمادهای دینی گره بخورد، باز در نهایت این دین و
مذهب است که بیشتر لطمه می خورد. در شبی بسیار مقدس که همه ملتی در حال مناجات
هستند، ممکن است ورزشکاران شکست بخورند و حتی اکثر قرعه ها به ضرر آنان بیرون آید.
به هر حال، میدان ورزش بین المللی نه میدان
رقابت سیاستمداران و دولتهاست و نه رقابت ادیان و نه اقوام؛ بلکه میدان رقابت سالم
بین دو انسان است که حتما باید در آن اصول انسانی و اخلاقی و جوانمردی رعایت شود،
که در این صورت پیام آور صلح و دوستی بین همه مردم جهان خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر