جامعه اقشار گوناگونی دارد که هر یک وظیفه ای بر
عهده دارند و نقشی ایفا می کنند تا چرخ جامعه بچرخد. حاکم و حکومت باید به نقش همه
آنها توجه نماید و حقوق همه آنها را ادا کند و بداند که اگر به یک گروه توجه بیشتر
از حد اعتدال نماید و به او امکان و قدرت بیشتری بدهد و به دیگران به اندازه لازم
توجه نکند چرخ جامعه از حرکت می ایستد. جامعه به نظامیان و به قاضیان و کارمندان و
تولیدکنندگان و توزیع کنندگان و ... به همه نیاز دارد و توجه به یک گروه و نور
چشمی شدن او و بی توجهی به دیگر گروهها یا نقش یکی را به دیگری دادن قطعا باعث
فساد و تباهی جامعه خواهد شد. امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر به این نکته توجه
می دهد . از مالک می خواهد که به همه گروه ها و اصناف توجه کند و نقش آنان را ارج
نهد و حقوق آنان را بپردازد:
«ای مالک ... بدان که مردم از گروههای گوناگونی
می باشند که اصلاح هر یک جز با دیگری امکان ندارد، و هیچ یک از گروهها از گروه
دیگر بی نیاز نیست. از جمله این گروهها و اصناف، یک صنف لشکریان خدا هستند و دیگری
دبیران و نویسندگان عمومی و خصوصی، و دیگری قاضیان دادگستر، و دیگری کارگزاران عدل
و نظم اجتماعی و دیگری پرداخت کنندگان جزیه و مالیات از اهل جزیه و مسلمانان، و
دیگری پیشه وران و تولید کنندگان و دیگری طبقه فرودست جامعه، یعنی نیازمندان و
مستمندان. خداوند برای هر یک از این اصناف و گروهها نقش و سهمی معین کرده و حدود
آن را در کتابش و سنت پیامبرش معین کرده و دستوری داده که نزد ما محفوظ است.
سپاهیان به فرمان خداوند، پناهگاه استوار مردم و زینت زمامداران و مایه عزت دین و
سبب امنیت راههایند و امور مردم جز با آنها اداره نگردد. و کار سپاهیان سامان
نیابد مگر به خراج و مالیاتی که مردم می پردازند و با آن برای جهاد با دشمن تقویت
می گردند و برای اصلاح امور خویش به آن تکیه می کنند و نیازمندی های خود را با آن
بر طرف می سازند.
این دو گروه، یعنی سپاهیان و مالیات دهندگان،
نیز جز با گروه سوم، که قاضیان و کارگزاران دولت و نویسندگان حکومتند، پایدار نمی
ماند. اینان قراردادها و معاملات را منعقد می نمایند و آنچه را به سود مردم است
فراهم می کنند و در کارهای خصوصی و عمومی بر آنان اعتماد می شود. و کار همه این
گروه ها درست نمی شود مگر با بازرگانان و تولیدکنندگان که برای تهیه مایحتاج زندگی
می کوشند و آنها را در بازارها در معرض فروش می گذارند و با کارهایی که از دیگران
بر نمی آید امور مردم را سامان می دهند. سپس طبقه فرودست جامعه است که احسان و
یاری به آنان شایسته و لازم است. راهکار و برنامه و گشایش همه این اصناف در قانون
خدا معین است و هر یک از آنان به اندازه ای که امورشان سامان یابد بر والی حق
دارند و والی جز با تلاش و طلب یاری از خداوند و مهیا ساختن خویش برای اجرای حق و
پایداری و شکیبایی از عهده این تکلیف الهی ، چه سبک باشد و چه سنگین، بر نمی آید»
(نهج البلاغه، نامه 53، ش41-50).
امام(ع) در این فراز از عهدنامه نکات متعدد و
مهمی را بیان میفرماید:
1-جامعه به همه گروهها و اصناف نیاز دارد و هر
یک باید وظیفه خود را انجام دهند تا چرخ جامعه بچرخد. اگر یک صنف از اصناف جامعه
وظیفه خود را انجام ندهد بقیه اصناف نیز نمی توانند وظیفه خود را انجام دهند چرا
که همه به هم وابسته و نیازمندند و اگر یکی حذف و نادیده گرفته شود یا وظیفه اش را
درست انجام ندهد کل نظام با مشکل روبرو می شود. پس همه اصناف به جامعه خدمت می
کنند.
2-دولت و حکومت وظیفه دارد حق همه این گروهها و
اصناف را ادا کند. اینها اگر وظایفی دارند و خدمتی ارائه می دهند، در مقابل حقوقی
دارند. حکومت وظیفه دارد که امکان کار و خدمت را برای آنان فراهم کند تا در نتیجۀ
کاری که انجام می دهند زندگی آنان نیز تامین شود. اگر تولید کنندگان مایحتاج زندگی
مردم را تامین می کنند، حکومت باید سیاستی در پیش بگیرد که تولیدات آنان روی
دستشان نماند و به دست مصرف کننده برسد. برای مثال دولت اگر با واردات بی رویه
کالا به تولیدکننده داخلی لطمه بزند در واقع حق او را ضایع کرده و ظالم و ستمگر
است. همه اقشار مردم و همه اصناف حق دارند که فرصت کار و تلاش و در نتیجه بر آورده
شدن نیازهای زندگی خود را داشته باشند. پس دولت و حکومت نه تنها نباید با سیاست
های غلط، مثل واردات بی رویه، یا سپردن امکانات و فرصت های یک صنف به صنفی دیگر،
از اقشار مردم فرصت اشتغال و در آمد کافی را بگیرد، بلکه وظیفه دارد که در این
زمینه فعال برخورد کند و این فرصت ها را ایجاد کند و اگر نتوانست و یا با سیاست
غلط فرصت کار و تلاش را از مردم گرفت باید زندگی آنان را تامین کند.
3-همان طور که همه افراد ملت، اعم از مسلمان و
غیر مسلمان، در خدمت به جامعه سهیم هستند و برای مثال اگر مسلمانان مالیات خمس و
زکات می دهند، اهل ذمه جزیه می پردازند (که در آن زمان متعارف بوده)، بنابراین همه
حق دارند که از امکانات جامعه برخوردار شوند و فرصت اشتغال و امور دیگر را باید
همه برابر داشته باشند.
4- وظیفه همه اصناف مشخص است و اگر یک صنف به
کارهایی که مربوط به صنف دیگر است، بپردازد، امور جامعه مختل می شود. وظیفه و خدمت
سپاهیان روشن است. آنان وظیفه دارند که امنیت ایجاد کنند و با دشمنان جهاد کنند.
آنان وظیفه مهمی را بر عهده دارند که آن امنیت داخلی و خارجی است. اما اگر از این
وظیفه اصلی خود دست بردارند و به امور دیگر مانند سیاست و اقتصاد و فرهنگ و امور
دیگر بپردازند، نظام کل اجتماع از هم می پاشد، چرا که نه تنها وظیفه خود را انجام
نمی دهند و از آن باز می مانند، در کار دیگران نیز مداخله می نمایند و کشور را به
تباهی و ویرانی می کشانند.
5-سپاهیان و نظامیان باید بدانند که خادم ملتند
و نه سرور آنان. این مردم هستند که این امکانات را برای آنان به وجود می آورند و
با مالیات خود برای آنان قدرت و توان ایجاد می کنند و زندگی آنان را تامین می
کنند. امام(ع) می فرماید که آنان باید پناه ملت باشند و برای آنان امنیت ایجاد
کنند، نه اینکه خود از آنان سلب امنیت کنند و به ابزاری در دست حکومت ها برای
سرکوب ملت تبدیل شوند و حقوق ملت را تضییع کنند. قدرت آنان قدرت مردم است و نه
قدرت حاکم، و بنابراین باید در خدمت مردم باشد.
6-امام(ع) در قسمت بعدی عهدنامه به این نکته
اشاره می کند که حکومت و دولت وظیفه دارد که زندگی سپاهیان و امکانات دیگر را به
خوبی برای آنان فراهم کند تا آنان به فساد و رشوه روی نیاورند و وظیفه خود را به
خوبی انجام دهند. آن حضرت در ابتدای این فقره شرایط و ویژگی های یک نظامی و سپاهی
خوب را که شایستگی فرماندهی را دارد، بیان می فرماید: «برای فرماندهی سپاه کسی را
از میان سپاهیان خود انتخاب کن که خیرخواهی او برای خدا و پیامبر او و امام تو
بیشتر باشد و پاکدامن تر و شکیباتر باشد؛ از کسانی که دیر به خشم می آیند عذر
خطاها را راحت تر می پذیرند و بر ناتوانان رحمت می آورند و با قدرتمندان با قدرت
برخورد می کنند و درشتی ها آنان را به خشونت نمی کشاند و ناتوانی، آنان را از
انجام وظیفه باز نمی دارد» (همان، ش51-52).
به هر حال نظامی گری به معنای خشونت و تندی نیست
بلکه می تواند و باید با رحمت و مهربانی همراه باشد. هر چند یک سپاهی وظیفه دارد
که جلو تجاوز متجاوزان را بگیرد، اما باید با مردم خود مهربان باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر