هر حکومتی متناسب با زمان و مکان کارگزاران و
کارمندان و کارکنانی دارد که باید با معیاری درست آنها را گزینش کند و بر کار آنان
نظارت داشته باشد. معیار درست گزینش و نظارت و ارزیابی یکی از اموری است که حکومت
حق و عدل را از حکومت باطل و جور متمایز می گرداند. در حکومت پارسایان این معیار و
ضابطه گزینش سابقه نیکو و کارآمدی و پارسایی و اخلاق است و معیار و ضابطه ارزیابی
و نظارت، کار درست و امانتداری و احترام به مردم است. اما در حکومت های باطل و ظلم
در هر دو بخش روابط افراد است که تعیین کننده است و نه ضوابط. این به میل حاکم است
که چه کسی را برگزیند و در ارزیابی کار افراد نیز باز این روابط است که تعیین
کننده است و کسی که برای مثال بیشترین خیانت را در بیت المال مردم کرده، اگر
ارتباطات خاصی داشته باشد با هیچ مشکلی روبرو نمی شود. امام علی(ع) در فرازی از
عهدنامه مالک اشتر هم ضابطه مند بودن گزینش و ارزیابی را گوشزد می کند و هم اینکه
این ضوابط و معیارها چه اموری باید باشند:
«ای مالک ... در امور کارگزاران و کارمندانت
بیندیش و پس از آزمایش و تحقیق در صلاحیت، به کارشان بگمار و نه از روی خودخواهی و
خودرایی و بدون مشورت، که این دو جمع بین ستم و خیانت هستند. آنها را از کسانی
برگزین که با تجربه و با حیاءاند و اهل خاندان های صالح اند و از کسانی که در
اسلام قدمت بیشتری دارند؛ زیرا اینان در اخلاق بزرگوارتر و با آبروتر و کم طمع تر
و آینده نگرترند. سپس دستمزد آنان را زیاد بده، چرا که این کار باعث نیرومندی آنان
در خودسازی و بی نیازی آنان از خیانت در اموالی که در اختیارشان است، می شود، و
نیز باعث میشود که در نافرمانی و خیانت در امانت عذری نداشته باشند. آنگاه به
نظارت و ارزیابی اعمال آنان بپرداز و ناظرانی راستگو و باوفا بر آنان بگمار، زیرا
اشراف و نظارت نهایی تو بر کارهای آنان باعث امانتداری و مدارای با مردم می شود. و
معاونان و همکاران نزدیک خود را به دقت زیر نظر بگیر. اگر یکی از آنان دست به
خیانت زد و همه ناظران خیانت او را تایید کردند برای اثبات جرم کافی است. او را
مجازات کن و اموالی را که اختلاس کرده برگردان و او را از مقامش فرو افکن و خیانتش
را آشکار کن و ننگ عملش را به او بچسبان» (نهج البلاغه، نامه 53، 72-78).
سخن امام علی(ع) در این فراز را می توان در چند
محور بیان کرد:
1-توجه به ضوابط و
پرهیز از رابطه محوری؛ امام(ع) به مالک اشتر دستور می دهد که در گزینش خود آزمایش
و تحقیق کند تا صلاحیت افراد برای او ثابت شود. آن حضرت گزینش خودخواهانه و از روی
میل شخصی و نیز گزینش بدون مشورت با مردم و با استبداد رای را به شدت تمام رد می
کند. آن حضرت گزینش خودخواهانه و بدون مشورت را جمع بین دو صفت ستم و خیانت، و عملی
بسیار ناپسند می شمارد. حاکمی که افراد را خودخواهانه و با میل شخصی و بدون مشورت
گزینش کند هم ظلم و ستم کرده است و هم خیانت در امانت. از این جهت ظلم و ستم کرده
است که حق مردم را، که باید در همه امور نظر دهند، نادیده گرفته است و از این نظر
خیانت کرده که از پست و مقام خود سوء استفاده کرده است. وقتی اقدامی و عملی در
حیطه اختیار حاکم نیست و از قدرت خود استفاده کند و کاری انجام دهد در واقع خیانت
در امانت کرده است. امام علی(ع) به یاران خود می فرماید که من در امور اداره جامعه
هر کاری را با شما مشورت می کنم و این حق شماست (نهج البلاغه، نامه 50).
از متون دینی بر می آید که فردی که یک پست و
منصب اجتماعی را اشغال می کند باید علاوه بر صلاحیت های اخلاقی و کارآمدی، مقبولیت
نیز داشته باشد و مورد قبول و تایید مردم نیز باشد. در روایات آمده است که امامت
جماعت باید با اذن و رضایت مردم باشد و تصدی و اشغال این پست بدون اذن و رضایت
مردم حرام است. پیامبر خدا(ص) از جمله کارهایی که نهی فرموده این است که کسی بدون
رضایت مردم امامت آنان را بر عهده گیرد (بحار الانوار، ج88، ص8) آن حضرت در روایت
دیگری تصدی امامت مردم بدون اذن و اجازه آنان نهی فرموده است (من لا یحضره الفقیه،
ج4، ص448). اگر روایت اول صرف رضایت را بیان می کند روایت دوم سخن از اذن و اجازه
به میان می آورد. پس حتی اموری مانند تعیین و نصب امام جماعت مساجد و امامت جمعه و
مانند آن باید با رضایت و اذن و اجازه مردم باشد و حاکم به گونه ای این رضایت را
به دست آورد، چرا که اشغال و تصدی هیچ پست و مقامی بدون رضایت و اجازه مردم جایز
نیست.
2-معیارها و ضوابط
صلاحیت؛ امام(ع) در ادامه معیارها را بیان می کند و نخستین معیار تجربه و کارآمدی است
و معیار بعدی شرم و حیاء است. از روایات اسلامی بر می آید که شرم و حیاء از ویژگی
ها و فضایل اخلاقی پایه ای است که خود مانع بدکاری ها می شود. پیامبر خدا(ص) می
فرماید: «هر دینی منشی دارد و منش اسلام شرم و حیاست» (کنز العمال، ح5757). امام
علی(ع) می فرماید: «حیا و شرم کلید همه خوبی هاست» و می فرماید: «شرم و حیا مانع
تبهکاری می شود» و می فرماید: «علت پاکدامنی شرم و حیاست» (غرر الحکم، ح340 و 1393
و 527). به هر حال این انسان بی شرم و بی حیاست که چشم در چشم مردم می اندازد و
بزرگترین دروغ ها را می گوید و توهین می کند و افترا می بندد و ... پس امام ریشه
ای ترین فضیلت اخلاقی را که باعث پایبندی به اصول اخلاقی دیگر و نیز دستورات شرعی
می شود بیان فرموده است.
امام در ادامه دو ویژگی دیگر را بیان می فرماید
که شاید مخصوص سرزمین مصر آن زمان بوده باشد. یکی اینکه در اسلام سابقه دارتر باشد
و دیگر اینکه از خاندان های صالح باشد. سرزمین مصر در آن زمان چندان سابقه طولانی
در اسلام نداشت و ممکن بود کسانی با اهداف دیگری به صورت ظاهری اسلام آورند.
همچنین در جامعه قبیله ای آن زمان مطالعه خاندان و تیره و طایفه اهمیت داشت؛ هر
چند نفس سابقه و نیز خاندان و خانواده برای گزینش در برخی از امور می تواند مهم
باشد و حداقل افراد کم سابقه یا دارای خاندانهای ناشایست را باید بیشتر مورد
ارزیابی و دقت قرار داد. پس دو اصل اساسی برای گزینش، یکی تجربه و کارآیی است و
دیگری شرم و حیا که مادر پایبندی به اخلاق و شرع است و البته امام(ع) به امور
دیگری مانند آینده نگری، آبرومندی و طمعکار نبودن نیز اشاره می کند.
3-نظارت و ارزیابی
اعمال کارگزاران؛ امام(ع) در ادامه به این نکته اشاره می فرماید که وظیفه حاکم است که پس از
گزینش کارمندان و کارگزاران آنان را به امان خدا رها نکند تا به بیت المال مردم
دست اندازی کنند و وظایف خود در قبال مردم را انجام ندهند و به فساد و رشوه و ...
روی آورند. حضرت می فرماید تو وظیفه داری که بر همه کارمندانت ناظرانی درستکار ،
که از دو ویژگی صداقت و وفاداری برخوردارند، بگماری و خود بر همه چیز اشراف و
نظارت نهایی داشته باشی تا کارمندان از دو وظیفه اصلی خود غافل نشوند، یکی
امانتداری و دیگری مدارای با مردم. کارگزار امانتدار وظیفه خود را درست انجام می
دهد و در پست و مقام و مسئولیت خود خیانت نمی کند و به بیت المال مردم که به عنوان
امانت در دست اوست، دست اندازی نمی کند. وظیفه دیگر احترام و مدارا و خوشرفتاری با
مردم و خدمتگزاری آنان است، چرا که مردم ولی نعمت همه کارگزاران حکومت، از بالا تا
پایین، هستند.
4-مجازات خائنان و
بازگرداندن اموال مردم؛ پس از نظارت اگر جرمی و خیانتی از یکی از کارکنان یا افراد
نزدیک حاکم ثابت شد، حاکم حق ندارد که کوتاه بیاید و روی جرم و فساد و خیانت سرپوش
بگذارد. در این قسمت نیز ضابطه در کار است و نه رابطه. هر کس هر نسبتی با حاکم یا
هر کس دیگری داشته باشد اگر به بیت المال مردم دست اندازی کرد، نه تنها باید به محاکمه
کشیده شود، بلکه باید مجازات شود و اموال مردم باز گردانده شود و فرد خاطی از پست
و مقامش خلع شود. امام تاکید می کند که در چنین صورتی مخفی کاری صورت نگیرد و
خیانت خائن اعلام شود.
5-تامین زندگی
کارکنان زمینه خیانت را از بین می برد؛ امام(ع) به یک نکته توجه می دهد و آن اینکه کسی
که در زندگی تامین نباشد احتمال خیانتش بیشتر است. پس حکومت فقط وظیفه گزینش و
نظارت بر کارمندان و کارگزاران را ندارد، بلکه وظیفه دارد که زندگی آنان را تامین
کند. و البته تاکید بیشتر امام(ع) بر خیانت دانه درشت هاست، هرچند حکومت وظیفه
دارد که بر همه نظارت داشته باشد و جلوی فساد و خیانت و بی اخلاقی را بگیرد.
به هر حال امام از اینکه روابط در گزینش ها و
نیز نظارت و ارزیابی ها تاثیر داشته باشد به شدت نهی می کند و حاکم را از این عمل
به شدت باز می دارد. نه رابطه با اشخاص باید تاثیر داشته باشد و نه جایگاه آنان، و
معیار تنها توانایی افراد و سابقه آنان و اخلاق نیکوی آنان است. این معیارهای ثابت
باید همه جا اعمال شود و چه در گزینش و چه در نظارت فرقی بین افراد نباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر